صفحه ٤١

امام صادق(عليه السلام) نيز چنين شرايطى پيش آمد. ابوالخطاب و ديگران دروغ هايى جعل كرده بودند و امام(عليه السلام) آن ها را تصفيه نموده و احاديث صحيح را معرفى كردند. به هر حال، اگر شما در حال حاضر بخواهيد احاديثى را كه قطعاً پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرموده اند و همه مسلمانان به عنوان كلام پيامبر(صلى الله عليه وآله) قبول دارند شناسايى كنيد، تعداد اين احاديث خيلى زياد نيست. بعضى در صدد برآمده اند كه آن ها را بشمارند، ولى به هر حال تعداد رواياتى كه قطعاً از خود پيامبر(صلى الله عليه وآله) روايت شده باشد خيلى زياد نيست؛ اما روايات جعلى الى ماشاءالله است. درباره رواياتى كه به دروغ به پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت داده شده است كتاب هاى بسيارى از شيعه و سنى نوشته شده است.
مسأله اى كه در زندگى پيامبر(صلى الله عليه وآله) مثل آفتاب روشن بود ـ گرچه ممكن است بعضى آنرا نيز حمل بر تعصب كنند ـ اين حقيقت بود كه از روزى كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) دعوت خود را علنى كرد، على(عليه السلام) را به عنوان جانشين خود معرفى فرمود. روزى كه گوسفندى ذبح كرد و به دستور قرآن كه فرمود: «أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الاَْقْرَبين»(1) همه عموها، عموزاده ها و اقوام و خويشان را دعوت كرد و فرمود هر كس اول به من ايمان بياورد، او جانشين من خواهد بود. هيچ كس ايمان نياورد به جز نوجوانى ده يا سيزده ساله، يعنى همان اميرالمؤمنين على بن ابى طالب(عليه السلام) . بعضى از بزرگان قريش كه حضور داشتند به ابى طالب نگاه كردند و خنديدند، و گفتند طولى نمى‌كشد كه تو بايد تابع فرزندت شوى. يعنى با تمسخر گفتند چون او جانشين پيغمبر(صلى الله عليه وآله)شد، او رئيس مى‌شود و تو هم بايد تابع او بشوى.
اين مطلب بارها در طول حيات پيغمبر(صلى الله عليه وآله) به صورت هاى مختلف مورد تأكيد قرار گرفت. پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «أَنْتَ مِنّى بِمَنْزَلَةِ‌هارُونَ مِنْ مُوسى الاّ أَنَّهُ لا نَبىَّ بَعْدى»؛(2) و روايات ديگرى كه مسلمانان شيعه و سنى نقل كرده اند، تا بالأخره هفتاد روز قبل از وفاتشان در غدير و در آن جريانى كه همه مى‌دانيد، مسلمان ها را در آن آفتاب سوزان جمع كردند، على(عليه السلام) را بلند كردند و فرمودند اين است جانشين من: «مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلىٌ مَولاه».(3) بيست سال به صورت هاى مختلف و در آخرين روزهاى زندگيشان هم به اين صورت كه جنبه تاريخى