صفحه ٣٨٢

 بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ عليهم السلام إِذَا شَاءُوا أَنْ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا

 1- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ غَيْرُهُ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ بَدْرِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عُلِّمَ.
 2-  أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ بَدْرِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِمَ.


و آينده را بداند و پنهان شدن كنيز را در اتاق نداند و ما مى توانيم طبق فرمايش جناب مجلسى (ره) در وجه اول، كلام آنحضرت را بمعنى حقيقى و مطابقيش حمل نمائيم و به امام عليه السلام نسبت تورية و تجوز ندهيم و افتخار كنيم بچنين رهبرانى كه واقع و حقيقت را بدون پرده مى گويند تا مردم آنها را بشئون حقيقى خود بشناسند و درباره آنها غلو و مبالغه نكنند زيرا دليلى نداريم كه دانستن مخفى گاه كنيز از شئون امام و خارج از قوانين عادى و طبيعت بشرى بوده و دانستن آن از طريق معجزه و خرق عادت براى امام لازم باشد، چون اگر بناى معجزه و خرق عادت مى بود، امام در مسند خود مى نشست و امر مى فرمود تا كنيز در هر مكانى كه هست بطرف او كشيده شود، چنانچه در موقعى كه از پيغمبر معجزه خواستند و اثبات نبوت متوقف بر آن بود، بدرخت امر فرمود تا پيش آمد و نيز منافاتى ندارد كه بگوئيم پيغمبر كه علوم اولين و آخرين را داراست زمانى را كه در جنگ احد سنگ دشمن بطرف دندان مباركش مى آمد نمى دانست زيرا اگر بنا بود در جنگها با علم غيب كار كند، يكنفر كشته نمى داد و از كفار هم يكنفر باقى نمى گذاشت و در نتيجه براى او شأن و مقامى نبود كه با نيروى علم غيب بر دشمن پيروز شود، اين است كه قرآن كريم از قول او مى فرمايد (188 سوره 7) «اگر من غيب مى دانستم سود بسيارى مى بردم و بدى به من نمى رسيد».
 حاصل سخن آن كه پيغمبر و امام عليهم السلام علم غيب و شهود و هر چه را كه مى دانند. علم ذاتى نيست، بلكه همه با عطاء و بخشش خداى تعالى است و خدا هم هر چه را صلاح بداند و مطابق شؤون و مأموريت آنها باشد بايشان عنايت مى كند تا براى رهبرى بشر روى زمين آمادگى داشته باشند اما تفصيل جزئيات و مصاديق آنها و اينكه چگونه مطالبى را خدا به آنها الهام مى كند و چگونه مطالبى را از آنها باز مى گيرد و به خود اختصاص مى دهد بر ما معلوم نيست و شايد بر خود آنها هم معلوم نباشد و الحمدلله رب العالمين.

 ائمه عليهم السلام هر گاه خواهند بدانند، بدانند

1-  امام صادق عليه السلام فرمود: امام هرگاه خواهد بداند، بداند.
2-  و فرمود: امام هر گاه خواهد بداند، بوى اعلام شود.