صفحه ٢١١

 بَابُ السَّعَادَةِ وَ الشَّقَاءِ

 1-  مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّعَادَةَ وَ الشَّقَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ خَلْقَهُ فَمَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ سَعِيداً لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً أَبْغَضَ عَمَلَهُ وَ لَمْ يُبْغِضْهُ وَ إِنْ كَانَ شَقِيّاً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً وَ إِنْ عَمِلَ صَالِحاً أَحَبَّ عَمَلَهُ وَ أَبْغَضَهُ لِمَا يَصِيرُ إِلَيْهِ فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ شَيْئاً  لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَ إِذَا أَبْغَضَ شَيْئاً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً.


و احوال خلق را شامل مى شود زيرا قبض و بسط خدا نسبت بدارائى مردم فقر و غناى آنهاست و نسبت به نفسشان غم و شادى آنها و نسبت ببدنشان مرض و تندرستى آنها و نسبت بكردارشان خذلان و توفيق ايشان و نسبت بدعايشان اجابت و عدم اجابت آنست و همچنين ساير جهات انسان از معنى قبض و بسط خارج نيست ولى چون در روايت دوم اين قبض و بسط مقيد بامر و نهى خدا شده است مختص مى شود باموريكه مربوط بشرع و دين باشد و خدا در آن فرمان يا نهيى داشته باشد مانند فقر و غنى و صحت و مرض، كه انسان در حالت فقر و مرض امر بصبر و شكيبائى دارد و در حال صحت و ثروت امر بپرداخت حقوق واجب و به دستگيرى از فقرا وصله رحم و مانند آن دارد پس تمامى اين گونه احوال بندگان اولا بخواست و حكم خداست و ثانياً خدا بوسيله همين امور بندگانش را آزمايش و امتحان مى كند نه براى آنكه خودش از حال آنها با خبر شود زيرا او علام الغيوست بلكه براى آنكه استحقاق ثواب يا عقاب را بخود آنها بفهماند و حجت را بر آنها تمام كند.

 باب سعادت و شقاوت

1-  امام صادق عليه السلام فرمود: همانا خدا سعادت و شقاوت را آفريد پيش از آنكه مخلوقش را بيافريند هر كه را خدا با سعادت آفريد هيچگاه او را دشمن ندارد و چون كار بدى بجا آورد كردارش را دشمن دارد. ولى خودش را دشمن ندارد و اگر شقى بوده باشد او را هرگز دوست ندارد و چون عمل صالحى انجام دهد كردارش را دوست دارد و خودش را دشمن دارد بواسطه سرانجامى كه بسوى آن مى رود، پس چون خدا چيزى را دوست دارد ديگر هرگز آنرا دشمن ندارد و چون چيزى را دشمن دارد ديگر هرگز آنرا دوست ندارد.
 شرح -  سعادت در اصطلاح شرع امريستكه موجب دخول بهشت و راحت ابدى شود و شقاوت آنستكه موجب دخول دوزخ و عقوبت ابدى شود و مقصود از آفرينش سعادت و شقاوت تقدير و اندازه گيرى تكاليفى است كه مايه سعات و شقاوت گردد پس از آنكه خداى تعالى تكاليف واجب و حرام را مقرر داشت انسان را آفريد و با علم خود دانست كه كداميك از مخلوقش تكاليف موجب سعادت را بر گزيند و سرانجامش به سعادت كشد و كدام آنها موجبات شقاوت را انتخاب كند و عاقبتش بشقاوت رسد، پس يكدسته را سعيد و يكدسته را شقى آفريد و او سعيد را دوست دارد و شقى را دشمن و همچنين عمل صالح را دوست دارد اگر چه از شقى سر زند و گناه و معصيت را دشمن دارد اگر چه شخص سعيد انجام دهد.