صفحه ٣٧

 بَابُ صِفَةِ الْعِلْمِ وَ فَضْلِهِ وَ فَضْلِ الْعُلَمَاءِ

 1-  مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ الْوَاسِطِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِيلَ عَلَّامَةٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَةُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَيَّامِ الْجَاهِلِيَّةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِيَّةِ قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص ذَاكَ عِلْمٌ لَا يَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا
 


باب توصيف و فضيلت علم و فضل دانشمندان

 1- امام هفتم عليه السلام فرمود: چون رسول خدا(ص) وارد مسجد شد ديد جماعتى گرد مردى را گرفته اند فرمود: چه خبر است گفتند علامه اى است. فرمود: علامه يعنى چه؟ گفتند: داناترين مردم است به دودمان عرب و حوادث ايشان و به روزگار جاهليت و اشعار عربى. پيغمبر فرمود: اينها علمى است كه نادانش را زيانى ندهد و عالمش را سودى نبخشد سپس فرمود: همانا علم سه چيز است: آيه محكم، فريضه عادله، سنت پابرجا، و غير از اينها فضل است.
 شرح -  در بيان اين حديث شريف اشاره به چند نكته لازم است: اول كلمه (((علم))) در معانى مختلفى بكار مى رود: 1- به معنى قطع و يقين مانند (مالهم بذلك من علم ان هم الا يظنون) يعنى به آن يقين ندارند تنها گمان مى كنند 2- به معنى مطلق دانستن در برابر جهل و نادانى مانند (((هل يستوى الذين يعلمون والذين لا يعلمون)))مگر دانندگان با نادانان برابرند؟ 3- به معنى دانستن قواعد و كلياتى كه بر مصاديق و جزئياتش تطبيق كند چنانكه گويد: علم منطق، فلسفه، فقه، اصول، پيداست كه كلمه (((علم))) در اين حديث شريف به معنى دوم و سوم مناسب است. دوم - علم از نظرهاى گوناگون تقسيمات مختلف و گوناگونى دارد مانند العلم علمان: مطبوع و مسموع: العلم علمان: علم الابدان و علم الاديان علم بر دو قسم است: علم غيب و شهود علم بر چهار قسم است كه در حديث 134 در همين كتاب بيان مى شود گاهى علم را از نظر سود و زيان تقسيم مى كنند مانند: لا خير فى علم لا ينفع. علمى كه سود ندهد خير ندارد و مانند همين حديث شريف كه علم را از اين نظر تقسم نموده و علم سودمند سه قسم شمرده شده است. سوم شخصى كه راجع به علم يا هر موضوعى سخن مى گويد موقعيت و مسؤليتش در معنى سخنش تأثير مى كند پس بايد در مقام تفسير و بيان سخنش موقعيت و مسؤليت او را در نظر گرفت مثلاً كلمه (((آية و آيات يا آيه محكمه و آيات محكمات))) در 232 مورد از قرآن و 17 مورد از نهج البلاغه ذكر شده است و در تمام اين موارد به معنى آيه قرآن يا نشانه اى كه از آن به خدا پى برند يا مطلق نشانه بكار رفته است در صورتيكه همين كلمه را اگر ابن سينا و ملاصدرا بدون قرينه ذكر كنند معنى برهان منطقى و صغرى و كبرى صحيح از آن فهميده مى شود و