صفحه ٢٨٣

وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَا قَسِيمُ اللَّهِ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ لَا يَدْخُلُهَا دَاخِلٌ إِلَّا عَلَى حَدِّ قَسْمِي وَ أَنَا الْفَارُوقُ الْأَكْبَرُ وَ أَنَا الْإِمَامُ لِمَنْ بَعْدِي وَ الْمُؤَدِّي عَمَّنْ كَانَ قَبْلِي لَا يَتَقَدَّمُنِي أَحَدٌ إِلَّا أَحْمَدُ صلی الله علیه و آله وَ إِنِّي وَ إِيَّاهُ لَعَلَى سَبِيلٍ وَاحِدٍ إِلَّا أَنَّهُ هُوَ الْمَدْعُوُّ بِاسْمِهِ وَ لَقَدْ أُعْطِيتُ السِّتَّ عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْوَصَايَا وَ فَصْلَ الْخِطَابِ وَ إِنِّي لَصَاحِبُ الْكَرَّاتِ وَ دَوْلَةِ الدُّوَلِ وَ إِنِّي لَصَاحِبُ الْعَصَا وَ الْمِيسَمِ وَ الدَّابَّةُ الَّتِي تُكَلِّمُ النَّاسَ.

 بَابٌ نَادِرٌ جَامِعٌ فِي فَضْلِ الْإِمَامِ وَ صِفَاتِهِ

 1-  أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ رَحِمَهُ اللَّهُ رَفَعَهُ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ كُنَّا مَعَ


 تقسيم من به بهشت يا دوزخ نرود، من پيشواى مردم پس از خود و رساننده از جانب پيش از خود (پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم) مى باشم، كسى جز احمد (ص) بر من پيشى ندارد و من و او در يك روشيم، جز اينكه نبوت تنها بنام اوست، و به من شش فضيلت عطا شده است 1- علم آجال و مرگها 2- علم بلاها 3- علم وصايا (آنچه اوصياء پيغمبران مى دانند) 4- فصل الخطاب (قرآن يا داورى ميان حق و باطل و يا بيان و سخن واضح) 5- و من صاحب كرات (حمله هاى مشهور ميدان جنگ يا عالم بحوادث و وقايع گذشته و آينده) و دولت حاكم بر همه دولتهايم 6- و من صاحب عصا و ميسم و جنبده اى كه با مردم سخن گويد مى باشم.
 شرح -  مراد بعصا يا چوبدستى مخصوصى است كه از پيغمبران باوصيائشان رسيده و همانست كه دست حضرت موسى عليه السلام بوده و دست بدست گشته تا بپيغمبر خاتم (ص) و از او به اميرالمؤمنين عليه السلام رسيده است و يا آنكه كلمه «عصا» كنايه از قدرت و تصرفست و اما ميسم در لغت به معنى آلت نشانه گذارى و آهنى است كه با آن گوسفند را داغ مى كنند و نشانه مى گذارند تا با گوسفندان ديگر اشتباه نشوند و بدين مناسب بعضى از شراح گفته اند: مقصود از اينكه على عليه السلام صاحب عصا و ميسم است اين است كه او چوپان و گله دار امت است بعد از رسول اكرم (ص) و عصا و ميسم از خصائص چوپانست و از رواياتى استفاده مى شود كه اميرالمؤمنين عليه السلام در قيامت ابزارى در دست دارد كه ميان دو چشم اهل ايمان علامت «مؤمن» و ميان دو چشم كفار علامت «كافر» مى گذارد و اما جنبنده سخنگو اشاره دارد به آيه شريفه (82 سوره 27) «و چون فرمان بر آنها اجرا شود جنبده اى از زمين بيرون آريم تا بدانها بگويد كه اين مردم آيات ما را باور نمى كرده اند» اين جنبنده در روايات بسيارى تأويل باميرالمؤمنين شده است در زمانى كه مؤمنين و كفار را نشانه گذارى مى كند.

 باب مخصوص و جامع در فضيلت و صفات امام

1- عبدالعزيز بن مسلم گويد: ما در ايام حضرت رضا در مرو بوديم، در آغاز ورود، روز جمعه