صفحه ٣٢٤

عِلْمَهُ إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَبْقَى بِغَيْرِ عَالِمٍ.

 بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ وَرِثُوا عِلْمَ النَّبِيِّ وَ جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ

 1-  عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ الْمُهْتَدِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ الرِّضَا علیه السلام أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ صلی الله علیه و آله كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْبَلَايَا وَ الْمَنَايَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ الْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ النِّفَاقِ وَ إِنَّ شِيعَتَنَا لَمَكْتُوبُونَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ أَخَذَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ يَرِدُونَ مَوْرِدَنَا وَ يَدْخُلُونَ مَدْخَلَنَا لَيْسَ


 اينكه علمش بارث رسد، همانا زمين بدون عالم باقى نميماند.

 شرح -  روايات اين باب علاوه بر اينكه ميرساند كه ائمه (عليهم السلام) يكى پس از ديگرى وارث علم يكديگرند، اشاره دارد باينكه خدايتعالى موضوع انتقال علم را در بشر با اسباب و شرايطى مقرر فرموده و بشر را واجد آن شرائط ساخته و اسباب را در اختيارش نهاده است انسان را با زبانى گويا و گوشى شنوا و چشمى بينا خلق فرمود، تا بتواند آنچه را مى داند، بديگران بگويد و آنها بشنوند و بياموزند و نيز نوشتن بتوسط قلم را باو آموخت، تا بتواند معلومات خود را در صفحه اى نقش كند و آيندگان پس از خود را از آن بهره مند سازد اين اسباب و قوا و صدها مانند آن، از شرايط انتقال علم و تكميل و ترقى آنست در بشر و چون اين اسباب و قوا بحيوانات و موجودات ديگر عطا نشده آثار علم در زندگى آنها ديده نمى شود و ترقى و تكامل تنها در زندگى بشر جلوه كرده است و از همين راه است كه قرآن كريم پس از چهارده قرن براى ما باقى مانده و بهمين جهت است كه در اين روايات فرمودند: علمى كه با آدم عليه السلام فرود آمد بالا نرفت يعنى خدايتعالى اسباب باقى ماندن آنرا در ميان بشر فراهم آورد.

  ائمه علم پيغمبر خاتم و تمام پيغمبران و اوصياء پيشين خود را بارث برده اند

1- از عبدالله جندب روايت شده كه حضرت رضا عليه السلام باو نوشت: اما بعد همانا محمد صلى الله عليه و آله امين خدا بود در ميان خلقش و چون آنحضرت صلى الله عليه و آله در گذشت، ما خانواده وارث او شديم، پس ما هستيم امين خدا در زمين، علم بلاها و مردنها و نژاد عرب و تولد اسلام نزد ماست (يعنى نژاد صحيح و فاسد عرب را مى شناسيم و از محل تولد اسلام كه دل انسانست آگاهيم) و چون هر مردى را ببينيم مى شناسيم كه او حقيقة مؤمن است يا منافق و نام شيعيان ما و نام پدرانشان، نزد ما ثبت است.
 خدا از ما و آنها پيمان گرفته (كه ما رهبر آنها باشيم و آنها پيرو ما) بر سر هر آبى كه ما وارد شويم