صفحه ٣١٤

وَ تَعَالَى وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَا بِأَمْرِ النَّاسِ يُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ حُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ قَالَ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ وَ يَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ.

 بَابُ أَنَّ الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلْإِمَامِ

  1-  مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ قَالَ إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ الْأَئِمَّةَ علیه السلام بِهِمْ عَقَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْمَانَكُمْ.


 خدا را بر امر مردم مقدم دارند و حكم خدا را پيش از حكم مردم دانند. 2- و باز فرموده است ( 41 سوره 28) «آنها را امامانى قرار داديم كه بسوى دوزخ بخوانند» ايشان امر مردم را بر امر خدا مقدم دارند و حكم مردم را پيش از حكم خدا دانند و بر خلاف آنچه در كتاب خداى عزوجل است، طبق هوس خويش رفتار كنند.

 شرح -  مقصود از خواندن بسوى دوزخ اينستكه مردم را بكفر و گناه واميدارند كه عاقبتش دوزخ است و مقصود از قرار دادن خدا ايشان را اينچنين، آنست كه خدا از حال ايشان خبر مى دهد چنانچه بشخصى گوئى: «تو مرا دروغگو قرار دادى» يعنى بمردم گفتى كه او دروغگوست و اين معنى را شيخ طوسى و طبرسى قدس سر هما گفته اند و بيانيكه ما در جبر و تفويض گفتيم و در اخبار طينت انشاءالله ميآيد نيز مناسب اين مقام است.
 

قرآن بسوى امام هدايت مى كند

 1- حسن بن محبوب گويد: از حضرت رضا(عليه السلام) راجع بقول خداى عزوجل پرسيدم (آيه 33- سوره 4) «همه را در تركه پدران و مادران خويشان، بستگانى قرار داده ايم و كسانى را كه با آنها دست (بيعت يا پيمان) داده ايد،» (بهره آنها را بدهيد) حضرت فرمود: مقصود ائمه عليهم السلام باشند كه خداى عزوجل پيمان شما را با ايشان بسته است.
 شرح -  ظاهر آيه شريفه و تفسير آن، راجع بارث بردن اولاد از پدر و مادر و خويشان و بستگان از يكديگر است كه در آخر آيه شريفه ذكر شد و آن بمعنى رابطه همسرى يا ضمان جريرة و يا امامت است كه فقهاء در كتاب ارث تفصيل داده اند و ارث بردن امام در صورتى است كه براى ميت هيچگونه وارثى نباشد و اما تأويل و باطن آيه شريفه را كه حضرت بيان مى فرمايد، تطبيق نمودن عقد ايمان است با حق معنوى امامت يعنى نظر باينكه بين امام و مأموم رابطه ولايت و دست بيعت و پيمان فرمانبردارى هست، خداي تعالى مى فرمايد:  اين حق امام را ادا كنيد يعنى از او اطاعت و پيروى كنيد.