صفحه ١٦٥

معروف در موردى اثر نمى‌كند، آيا در اين مورد جاى امر به معروف و نهى از منكر هست يا نه؟ بدترين حالت زمانى است كه نه تنها قبول نمى‌كنند، بلكه با انسان دشمنى نيز مى‌كنند، آمر به معروف را اذيت كرده، مى‌زنند، و يا حتى مى‌كشند: «يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاس»،(1) حال، با چنين مردمى كه آمرين به معروف را مى‌كشند چه بايد كرد؟ اگر به خاطر داشته باشيد، آخر روايت مفصلى كه قبلا خواندم تكليف اين افراد را مشخص مى‌كند و مى‌گويد وقتى كار به اين جا رسيد، جهاد با آن ها لازم مى‌گردد: «هُنالِكَ فَجاهِدُوهُمْ بِأَبْدانِكُمْ... حَتّى يَفيئُوا اِلى أَمْرِ اللّه».(2) متوجه هستيد كه اين مطالب را براى چه مى‌گويم؟ براى اين متذكر مى‌شوم كه از يك طرف تا حدى دايره امر به معروف گسترش پيدا مى‌كند كه شامل تعليم جاهل نيز مى‌شود؛ شما اگر مى‌خواهيد به فرزند خود نماز ياد دهيد، اين كار نيز به عنوان تعليم جاهل در دايره امر به معروف مى‌گنجد، گرچه اصطلاحاً امر به معروف نيست، اما در روايات آمده كه اين هم نوعى امر به معروف است؛ موعظه و نصيحت كردن و با زبان نرم گفتن يكى از مصاديق بيّن و شايع آن است، كه در روايات آمده است و از آيات نيز اين گونه استفاده مى‌شود. گرچه بعضى از فقها مى‌فرمايند امر به معروف بايد «عَن عُلُّو أَو اِسْتَعلاء» باشد، يعنى بايد آمرانه گفت نكن، نه با خواهش و تمنا؛ چون در اين حالت امر به معروف نيست.
از طرف ديگر نيز تا اندازه اى دايره اين كار گسترش پيدا مى‌كند كه جهاد هم از مصاديق امر به معروف مى‌شود. براى اين كه برادران عزيز روحانى بيش تر دقت بفرمايند عرض مى‌كنم كه سابقاً در بسيارى از كتاب هاى روايى ما كتابى به نام امر به معروف نداشتيم، كتاب الجهاد بود كه در آخر آن بابى به نام باب امر به معروف و نهى از منكر آمده بود؛ نمونه آن كتاب تهذيب الاصول مرحوم شيخ طوسى(قدس سره) است كه روايتى از آن خواندم؛ در تهذيب كتاب امر به معروف نداريم، كتاب الجهاد داريم كه آخرين باب آن امر به معروف و نهى از منكر است. يعنى مفهوم امر به معروف و نهى از منكر دو نوع كاربرد دارد، يك اصطلاح خاص كه همان است كه در رساله ها مطرح مى‌شود. اين اصطلاح شامل جهاد نمى‌شود. چون جهادى كه در آن خوف ضرر نباشد نداريم، مواردى كه انسان شمشير مى‌كشد و شمشير مى‌زند «فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُون»، معنا ندارد گفته شود زمانى جهاد كن كه خوف ضرر نباشد، در ميدان جنگ كه نان و حلوا