صفحه ٧٢

چگونه مردم را رام كرده و بر گرده آن ها سوار شده است؟ به چه نحوى اموال مسلمان ها و بيت المال را در اختيار گرفته و سخاوتمندانه، صدها هزار و گاهى حتى ميليون ها درهم و دينار به افراد مختلف جود و بخشش مى‌كند؟! اگر على(عليه السلام) تا حدودى با اين گونه شخصيت ها كنار آمده و مماشات مى‌كرد بهتر بود و جنگ ها و خونريزى ها و صرف هزينه هاى فراوان براى آن ها اتفاق نمى‌افتاد.
آيا مشابه اين القائات را امروزه درباره حضرت امام(قدس سره)، يا درباره مقام معظم رهبرى نشنيده ايد؟ آيا نشنيده ايد كه گفته مى‌شود اگر درباره فلان شخص اندكى مدارا مى‌شد كار به اين جا نمى‌كشيد؟ هنوز اين شبهات درباره سياست على(عليه السلام) هم مطرح است. البته ممكن است در پاسخ اين شبهات بگوييم، حضرت امير(عليه السلام) از علم امامت برخوردار بودند و يا خدا به ايشان امر كرده بود كه چنين كند، آيا مى‌خواهيد از امر خدا تخلف كند؟ در اين صورت جوابى تعبدى را مطرح كرده ايم. ما معتقديم امام(عليه السلام) معصوم است و خطا نمى‌كند، مطابق آنچه خدا امر فرموده عمل مى‌كند. وظيفه اش به همان صورت بوده است. اين جواب براى ما تا حدودى قانع كننده است. اما اين گونه جواب دادن، نوجوان امروزى را كه تحت تأثير اين شبهات واقع شده، قانع نمى‌كند؛ بايد جواب روشن ترى ارائه كنيم.
در اين جا من از هم لباس هاى خودم اين گلايه را دارم كه چرا ما آن گونه كه بايد و شايد در مورد مسائلى از اين قبيل كه مورد حاجت است، كار نكرده ايم، و جواب مناسبى كه همه بتوانند درست بفهمند، درك و قبول كنند، يا تهيه نكرده ايم و يا اگر تهيه كرده ايم، منتشر نكرده و در دسترس جوان هايمان قرار نداده ايم.
بايد جواب روشنى به اين سؤال بدهيم كه چرا على(عليه السلام) بر اساس سياست لبخند و مماشات، و با انعطاف عمل نكرد؟ تا به اين حد سخت مى‌گرفت و مى‌گفت من حتى يك روز هم اجازه نمى‌دهم معاويه حكومت كند. اگر من خليفه هستم حق ندارند اين اقدامات را انجام دهند. همان زمان معاويه طلحه و زبير را نزد خود مى‌پذيرفت. طلحه و زبير از افراد معمولى نبودند، بلكه دو نفر از بزرگ ترين شخصيت هاى عالم اسلام و كانديداى خلافت بودند. وقتى اين دو مهمان على(عليه السلام) مى‌شوند، او چراغ را خاموش كرده، چراغ ديگرى را روشن مى‌كند. مى‌پرسند چه شد؟ اين چراغ با چراغ ديگر چه فرقى داشت؟ على(عليه السلام) در جواب مى‌گويد: چراغ اول به بيت المال تعلق داشت و من مشغول رسيدگى به حساب بيت المال بودم، لذا از