صفحه ٢٠٣

تأكيد مى‌كنم، به معناى عام آن. معناى دوم اين است كه كسى به مسأله علم دارد، اما در شرايطى واقع شده كه اصلا از اين كه چنين حكمى و چنين مسأله اى وجود دارد و چنين تكليفى هم براى او هست دچار غفلت شده است. به هر حال، موضع گيرى ها و جهت گيرى هاى انسان تابع ذهنيات او است، اكثر ذهنيات ما هم تابع شرايط محيط است، از ديدنى ها و شنيدنى ها بيدار مى‌شويم، توجه انسان به مسائل غالباً تابع شرايط محيط است؛ اگر محيط آلوده، تاريك، و فاسد باشد، ممكن است بسيارى از مردم از تكاليف خود غافل بشوند و اگر از ايشان سؤال شود كه در اسلام فلان تكليف وجود دارد، مى‌گويند بله، اما از اين كه خودشان چنين تكليفى دارند و بايد انجام بدهند غافلند، در اين مورد امر به معروف و نهى از منكر «تذكر دادن به غافل» مى‌شود، يا تنبيه به معناى لغوى آن، يعنى بيدار كردن. سوم «ارشاد ضال»، يعنى كسى كه معرفت صحيح ندارد ولى خيال مى‌كند كه شناخت لازم را دارد، جاهل مركب است، گمان مى‌كند وظيفه خود را مى‌داند، ولى اشتباه مى‌كند؛ ارشاد و راهنمايى چنين كسى به اين كه تو اشتباه مى‌كنى، و اگر چنين تصور مى‌كنى كه وظيفه تو اين است يا به اين شكل بايد انجام بگيرد، خطا مى‌كنى و به اين صورت نيست، راه صحيح چنان است، مقصد صحيح چنين است؛ اين ارشاد ضال است، ارشاد كسى كه گمراه است. اين سه وظيفه كه همه از قبيل تعليم است. تعليم هم گاهى به صورت فردى است، هر كس در خانواده خود چنين مسؤوليتى را دارد كه نسبت به فرزندان و اهل بيتش، اگر جاهلى باشد، اگر ضالى باشد يا اگر غافلى باشد، او را تعليم داده، ارشاد كند، «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكم ناراً وَقُودُها النّاسُ وَ الْحِجارَة.»(1) انسان همان گونه كه مكلف است خود به وظايف شخصى اش عمل كند، مكلف است كه به خانواده، نزديكان و كسانى كه تحت تأثير فكر او هستند آموزش بدهد. اين وظيفه در سطح بالاتر ـ براى عالمان و كسانى كه در اين گونه مسائل تخصص دارند، تكليفى است سنگين تر، وسيع تر و عميق تر كه در جامعه بايد اين وظايف را انجام دهند؛ و زمانى كه جامعه به وسيله نهادهاى مختلف اداره مى‌شود، بايد نهاد خاصى براى اين كار در نظر گرفته شود. مى‌دانيد كه در جوامع سابق كه به صورت ساده اداره مى‌شد اين وزارتخانه ها و تقسيمات به صورت امروزى نبود، مثلاً در صدر اسلام، اگر براى جايى والى مى‌فرستادند، حداكثر سه نفر را مى‌فرستادند، معمولاً آنچه بنده از تاريخ به خاطر دارم، يكى شخص والى و حاكم، ديگرى