صفحه ١٩٨

است؛ بعد از هدايت اگر خود مردم حاضر شدند رهبرى آن ها را بپذيرند در اين صورت حكومت هم تشكيل مى‌دهند. تشكيل حكومت وظيفه آن ها است، اما در صورتى كه مردم كمك كنند؛ همان طور كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) در خطبه شقشقيه فرمود: «لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِر»(1) زمانى كه مردم حضور پيدا كرده، و كمك كردند من هم به وظيفه ام قيام مى‌كنم. اما اگر حاضر نشدند وظيفه تشكيل حكومت ساقط است، اما وظيفه هدايت باقى است، هدايت گرى وظيفه انبيا و اوليا و كسانى است كه در غيبت آن ها نقش هدايت را بر عهده مى‌گيرند. «اَلْعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَْنْبياء»(2) اين وظيفه هميشه هست، و از دوش هيچ كس در هيچ حالى برداشته نمى‌شود. اگر هيچ راه ديگرى نبود، بايد مردم را با شهادت هدايت كرد، تا بفهمند. بايد بگويند چرا اين پيرو امام حسنى(عليه السلام) حاضر شد كشته شود؟ اگر انصاف داشته باشند حلاجى و تحليل مى‌كنند، بررسى مى‌كنند، و به اين نتيجه مى‌رسند كه به خاطر وظيفه دينى خود اين كار را كرد. برچسب ها و تهمت ها دروغ بود. پس ممكن است نهى از منكر چنين مصداقى هم داشته باشد. اما اولا موارد آن نادر است. ثانياً آگاهى زيادى مى‌خواهد كه شخص تشخيص بدهد چنين وظيفه اى دارد، خيلى فداكارى مى‌خواهد كه از همه چيز بگذرد، كلاه شرعى براى كارهاى خود درست نكند، و براى ترك امر به معروف و نهى از منكر بهانه تراشى نكند. چنين شخصيتى به ندرت پيدا مى‌شود، ولى به هر حال خدا حجت را براى ما و شما تمام كرده، اگر هيچ كس نبود حسين بن على(عليه السلام) بود.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبا عَبْدِ اللّه، بِأَبى أَنْتَ وَ أُمّى؛ جان هاى ما، پدر و مادرهاى ما، فرزندان ما، فداى تو اى حسين(عليه السلام) ! كه چراغ هدايت را در اين جهان افروختى و تا جهان برپاست هرگز خاموش نخواهد شد.