از منكر و هم به جهت اطاعت از دولت اسلامى است كه به معنى اطاعت از ولىّ امر مسلمين مىباشد.
فرض ديگرى كه مىتوان تصور كرد اين است كه، ولىّ امر مسلمين يا دولت اسلامى، در منطقه اى وجود ندارد. فرض كنيد در كشورى دولت اسلامى وجود ندارد، يا دولت اسلامى هست، اما در مورد اين مسأله به هر دليل نمىتواند كارى انجام دهد. در اين فرض كه دولت اسلامى وجود دارد، اما نمىتواند جلوى دسيسه اقتصادى دشمن را بگيرد، تكليف مشكل تر است. من نمىخواهم خيلى چيزها را باز كنم. عده اى پول پرست، با تبليغات، با در دست گرفتن سرچشمه هاى اقتصادى و تجارى، معادن و چيزهاى ديگر در داخل كشور دسيسه مىكنند و دولت را در مقابل عمل انجام شده قرار مىدهند. يا حتى در پست هاى دولتى نفوذ مىكنند، وزير يا شورايى كه بايد در موردى تصميم بگيرد، از عناصرى هستند كه براى اسلام دل نمىسوزانند، بلكه به فكر منافع شخصى خود هستند. اگر چنين وضعى پيش آمد كه دسيسه اى عليه اقتصاد، يا عليه مصالح كشور اسلامى يا يك شهر يا يك منطقه صورت گرفت، اگر خود مردم بتوانند براى مبارزه با دسسيسه هاى دشمنان برنامه ريزى كنند، بر آن ها واجب است كه اين كار را انجام دهند. در اين جا بحث آدم كشى مطرح نيست، صحبت اين است كه تصميم گرفته شود با اين توطئه مقابله شود، دشمن را به زانو در آورد، و نقشه او را نقش بر آب كرد. زيرا دولت اسلامى به هر دليل نمىتواند برنامه اى را براى خنثى كردن توطئه اعمال كند. حال، يا از دسيسه ها خبر ندارد، يا از توطئه اطلاع دارد ولى نمىتواند عليه آن اقدامى انجام دهد.
شكل ديگرى هم محتمل است و آن اين كه دولت اسلامى با توجه به اين كه در جريان دسيسه هاى دشمنان هست و مىتواند با آن ها مقابله كند، اما اقدامى نمىكند. در چنين شرايطى واجب است كه خود مردم براى رفع خطر از جامعه اسلامى اقدام كنند، طرحى بريزند و براى اجراى آن تصميم بگيرند. اين ديگر تعرض به جان و مال و ناموس مردم نيست. اين اقدام مردم ممكن است موقتاً يك ضرر اقتصادى براى جامعه در برداشته باشد، ولى اين ضرر بعداً جبران خواهد شد. به هر حال اين يك واجب است، اما متأسفانه اين گونه موارد را درست بررسى نكرده، و جوانب آن را به طور كامل موشكافى نكرده ايم و فقط به همان مسائل ساده فردى اكتفا كرده ايم.
آذرخشى ديگر از آسمان كربلا
امر به معروف و نهى از منكر