آن بود كه ما علاوه بر اين كه بايد بدانيم چرا ابى عبد الله قيام كرد، و بدانيم كه چرا مظلومانه شهيد شد، بايد اين مطلب به گونه اى بازسازى شود تا حتى المقدور بهتر بشنويم و ببينيم تا عواطف و احساسات ما برانگيخته تر شود. هر اندازه اين ها در برانگيخته تر شدن عواطف و احساسات ما مؤثرتر باشد، حادثه عاشورا در زندگى ما مؤثرتر خواهد بود. بنابراين صِرف بحث و بررسى عالمانه واقعه عاشورا نمىتواند نقش عزادارى را ايفا كند. بايد صحنه هايى در اجتماع به وجود آيد كه احساسات مردم را تحريك كند. همين كه صبح از خانه بيرون مىآيند مىبينند شهر سياه پوش شده است، پرچم هاى سياه نصب شده است، خود اين تغيير حالت، دل ها را تكان مىدهد. گرچه مردم مىدانند فردا محرم است، اما ديدن پرچم سياه اثرى را در دل آن ها مىگذارد كه دانستن اين كه فردا اول محرم است آن اثر را نمىگذارد. راه انداختن دسته هاى سينه زنى با آن شور و هيجان خاص خود مىتواند آثارى را به دنبال داشته باشد كه هيچ كار ديگر آن آثار را ندارد.
پس سؤال دوم اين بود كه چرا خاطره سيدالشهداء(عليه السلام) را فقط با بحث و گفتگو، سخنرانى، تشكيل ميزگرد و نظاير آن زنده نگه نمىداريم؟ چرا بايد عزادارى كرد؟ جواب اين است كه اين صحنه ها بايد به وجود بيايد كه غير از عامل شناخت، عامل احساسى ـ عاطفى نيز در ما تقويت شود. اگر اين عواطف تحريك شود، آن گاه مىتواند اثر كند. نمونه چنين تأثيرى را مىتوانيد در زندگى فردى و نيز زندگى اجتماعى خود بيابيد. به خصوص در اين سى ـ چهل سال اخير كه حركت حضرت امام(قدس سره) عليه دستگاه طاغوت و كفر شروع شد. ملاحظه كرديد كه در ايام محرم و صفر نام سيدالشهداء(عليه السلام) و عزادارى سيدالشهداء(عليه السلام) مردم را به حركت وادار مىكرد. اين شور و هيجان جز در ايام عاشورا پيدا نمىشود و جز با همين مراسم سنتىِ عزادارى يا نظاير آن حاصل نمىشود؛ بايد عمل كرد. و رفتارى نشان داد كه احساسات و عواطف مردم را تحريك كند، آن گاه اثر بخش خواهد بود. اين جا است كه متوجه مىشويم چرا امام(قدس سره) بارها مىفرمود آنچه داريم از محرم و صفر داريم.(1) چرا اين همه اصرار داشت كه عزادارى به همان صورت سنتى برگزار شود؟(2) چون در طول سيزده قرن تجربه شده بود كه اين امور نقش عظيمى در برانگيختن احساسات و عواطف دينى مردم ايفا مىكند و معجزه
آذرخشى ديگر از آسمان كربلا
شبهاتى پيرامون عاشورا و بزرگداشت آن