صفحه ١٣٢

الهى. كار آن ها را بر اساس نظام ارزشى الهى و قرآنى فساد ديده و مى‌گويد: «لا تفسدوا»؛ اما آن ها نظام ارزشى ديگرى را پذيرفته اند. امروز مى‌توان نظام مورد نظر آن ها را در نظام ارزشى آمريكايى يا غربى مجسم كرد. زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله)هم يك نظام ارزشى الحادى در مقابل نظام اسلامى پيامبر(صلى الله عليه وآله)وجود داشت. تفاوتى نمى‌كند، هرچه غير اسلام است، الحادى و كفر است، چه آمريكايى، چه انگليسى، چه منسوب به قوم ديگرى باشد. چه فرقى مى‌كند، اسلام كه نبود «الْكُفْرُ مِلَّةٌ واحِدَة».
اگر قرآن مى‌گويد «لاتُفْسِدُوا فى الاَْرْض»، يعنى كارهايى كه طبق نظام اسلامى فساد است انجام ندهيد. آن ها مى‌گويند نه، كارهايى كه ما مى‌كنيم اصلاح است نه افساد. سرّ اين مسأله در اين است كه اين دو ديدگاه اختلاف مبنا دارند. خدا چيزى را و آن ها چيز ديگرى را اصلاح مى‌دانند. خدا چيزى را و آن ها چيز ديگرى را افساد معرفى مى‌كنند. اين است كه قرآن در پاسخ ايشان مى‌گويد: «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُون» با ضمير فصل و «الف و لام» كه دلالت بر حصر مى‌كند، «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُون» مفسدان واقعى همين منافقان هستند، همين كسانى كه ادعا مى‌كنند ما اصلاح مى‌كنيم؛ و در واقع دروغ مى‌گويند.
همين كسانى كه مى‌گويند ايمان داريم و دروغ مى‌گويند، مى‌گويند ما روشنفكر مذهبى هستيم، اما نمى‌دانند مذهب چيست. وقتى صحبت از وحى مى‌شود مى‌گويند وحى يك تجربه شخصى است! شخص حالى پيدا مى‌كند و فكر مى‌كند خدا با او حرف مى‌زند! و اين تصور براى او مى‌شود وحى! صحبت از دين كه مى‌شود مى‌گويد اصلا دين مربوط به امور شخصى است نه امور اجتماعى! دين نه اقتصاد دارد، نه امور سياسى، نه مسائل اجتماعى و نه اصلا ارزش هاى اخلاقى! ارزش ها هم كه جزو دين نيست! چون ارزش ها متغير است و بايد هر روز طبق سليقه هاى اشخاص تغيير كند! پس دين چيست؟ يك سرى مناسك و آداب و رسوم قراردادى، به عنوان پرستش چيزى كه شخص فكر مى‌كند خداى اوست! ممكن است اين مفهوم در قالب بت پرستى يا خدا پرستى باشد! ممكن است كسى هم دوگانه پرست يا سه گانه پرست باشد، دين همين است! هيچ كدام از اين ها با هم تفاوت نمى‌كند! اين يك صراط مستقيم و آن يكى هم صراط مستقيم ديگرى است! پرستيدن بتى كه از سنگ تراشيده شده يك صراط مستقيم است، عبادت آن خدايى هم كه اسلام مى‌گويد كه از جسم و جسمانيات منزه و كمال مطلق است، دين و صراط مستقيم ديگرى است! هيچ تفاوتى هم ندارند! چگونه تفاوتى ندارند؟ چون به نظر آن ها هيچ كدام واقعيت ندارد. اگر دروغ باشد، چه تفاوتى مى‌كند كه اين