صفحه ٢١٢

امّا بعضى چنین مى پندارند که عنوان شفاعت در مفاهیم مذهبى شبیه یک نوع توصیه هاى بى دلیل اجتماعى و به اصطلاح پارتى بازى است و مفهوم آن این است که افراد آنچه مى توانند گناه کنند، هنگامى که از فرق تا قدم آلوده شدند دست به دامن شفیعى زنند و بگویند:

آن دم که مردمان به شفیعى زنند دست         ماییم و دست و دامن اولاد فاطمه

ولى نه این ایرادکنندگان منطق دین را در مسأله شفاعت دریافته اند و نه آن دسته از گناهکاران جسور و بى پروا، زیرا همان طور که در بالا اشاره شد شفاعت که به وسیله بندگان خاص خدا انجام مى گیرد همانند شفاعت تکوینى است که به وسیله عوامل طبیعى صورت مى گیرد. یعنى همان طور که اگر در درون یک دانه گیاه عامل حیات و سلول زنده وجود نداشته باشد تابش هزاران سال آفتاب یا وزش نسیم و ریزش قطره هاى حیاتبخش باران هیچ تأثیرى در رشد آن نخواهد کرد، شفاعت اولیاى خدا نیز براى افراد نالایق بى اثر است. یعنى اصولاً آنها براى این گونه اشخاص شفاعتى نخواهند داشت.
شفاعت نیازمند یک نوع ارتباط معنوى میان شفاعت کننده و شفاعت شونده است و به این ترتیب کسى که امید شفاعت را دارد موظّف است در این جهان ارتباط معنوى با شخصى که انتظار دارد