صفحه ١٩٠

است. حتّى در جوامع غربى که شعار اصلى شعار مساوات است این معنى به وضوح دیده مى شود.(1)
مطلبى که باید به آن توجّه داشت و در اسلام به آن توجّه خاصّى شده ولى بعضى روى یک سلسله احساسات افراطى و حساب نشده آن را انکار مى کنند، مسأله تفاوت هاى روحى و جسمى زن و مرد و تفاوت وظایف آنهاست.
ما هر چه را انکار کنیم این حقیقت را نمى توانیم انکار نماییم که بین این دو جنس هم از نظر جسمى و هم از نظر روحى تفاوت زیادى است، چون زن پایگاه وجود و پیدایى انسان است و رشد نونهالان در دامن او انجام مى پذیرد همان طور که جسماً متناسب با حمل و پرورش و تربیت نسل هاى بعد آفریده شده از نظر روحى هم سهم بیشترى از عواطف و احساسات دارد.
با وجود این اختلافات دامنه دار آیا مى توان گفت زن و مرد باید در تمام شوون همراه یکدیگر گام بردارند ودر تمام کارها صددرصد مساوى باشند.
مگر نه این است که باید طرفدار عدالت در اجتماع بود؟ آیا عدالت غیر از این است که هر کس به وظیفه خود بپردازد و از مواهب و مزایاى وجودى خویش بهره مند گردد؟
بنابراین آیا دخالت دادن زن در کارهایى که خارج از تناسب