صفحه ٦٧٧

(آيه 109)- باز براى تأكيد بيشتر و تأثير آن آيات الهى و اين سجده عاشقانه مى گويد: «آنها (بى اختيار) به زمين مى افتند و گريه مى كنند؛ و (تلاوت اين آيات همواره) بر خشوعشان مى افزايد» (وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً).
 «خشوع» آن حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است كه انسان در مقابل شخص و يا حقيقتى داشته باشد.
 (آيه 110)-
شأن نزول:

چنين نقل شده كه پيامبر يك شب در مكه در حال سجده بود و خدا را به نام يا رحمان و يا رحيم مى خواند، مشركان بهانه جو از فرصت استفاده كرده و گفتند: ببينيد اين مرد (ما را سرزنش مى كند كه چرا چند خدايى هستيم اما) خودش دو خدا را پرستش مى كند. آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسير:
آخرين بهانه ها!
به دنبال ايرادهاى سست و بى اساس مشركان، در اين آيه به آخرين بهانه هاى آنها مى رسيم، و آن اين كه: آنها مى گفتند چرا پيامبر، خدا را به نامهاى متعددى مى خواند با اين كه مدعى توحيد است قرآن در پاسخ آنها مى گويد: «بگو: شما او را به نام «اللّه» بخوانيد و يا به نام رحمان هر كدام را بخوانيد فرق نمى كند براى او نامهاى متعدد نيك است» (قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى ).
اين كوردلان گاه براى يك شخص، يا يك مكان و مانند آن اسمهاى مختلفى مى گذارند كه هر كدام معرّف گوشه اى از زواياى وجود او بود.
آيا با اين حال تعجب دارد خدايى كه وجودش از هر نظر بى نهايت است و منبع و سر چشمه همه كمالات، نعمتها و تمام نيكيهاست و به تناسب هر كارى كه انجام مى دهد و هر كمالى كه ذات مقدسش دارد نام مخصوص داشته باشد؟! در پايان آيه نظر به گفتگوى مشركان در مكّه در رابطه با نماز پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و اين كه مى گفتند: او نماز خود را بلند مى خواند و ما را ناراحت مى كند، اين چه عبادتى است؟ اين چه برنامه اى است؟ به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى دهد: «نمازت را زياد بلند مخوان، زياد هم آهسته مخوان، بلكه ميان اين دو راه اعتدال را انتخاب كن» (وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا).