صفحه ٥٨٠

مى دانيم كه مقدار كمى از غذا مانند بعضى از مواد قندى و همچنين آب از همان ديواره هاى معده جذب بدن مى شود، اما قسمت عمده، هنگامى كه غذاى هضم شده منتقل به روده ها شد وارد خون مى گردد، و نيز مى دانيم كه شير از غده هاى مخصوصى كه درون پستان است تراوش مى كند و مواد اصلى آن از خون و غده هاى چربى ساز گرفته مى شود.
به اين ترتيب اين ماده سفيد رنگ تميز خالص، از ميان غذاهاى هضم شده مخلوط با تفاله ها، و از لابلاى خون به دست مى آيد، و اين به راستى عجيب است، سر چشمه اى آن چنان آلوده و تنفر آميز، اما محصولش اين چنين خالص و گوارا و نيروبخش!
 (آيه 67)- بعد از حيوانات و شير آنها به بخشى از مواهب گياهان پرداخته، مى گويد: «و خداوند از ميوه هاى درختان نخل و انگور (غذاى پربركتى نصيب شما ساخت كه گاه آن را به صورت زيانبار در مى آوريد و از آن مسكرات (ناپاك) و روزى خوب و پاكيزه مى گيريد» (وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً).
 «در اين نشانه روشنى است براى جمعيتى كه انديشه مى كنند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ).
 (آيه 68)- پروردگارت به زنبور عسل وحى فرستاد! در اينجا لحن قرآن به طرز شگفت انگيزى تغيير مى يابد و در عين ادامه دادن بحثهاى پيشين در زمينه نعمتهاى مختلف الهى و بيان اسرار آفرينش، سخن از «زنبور عسل» (نحل) و سپس خود عسل به ميان مى آورد، اما در شكل يك مأموريت الهى و الهام مرموز كه نام «وحى» بر آن گذارده شده است.
نخست مى گويد: «و پروردگار تو به زنبور عسل، وحى كرد كه خانه هايى از كوهها و درختان و داربستهايى كه مردم مى سازند انتخاب كن» (وَ أَوْحى  رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ).
 «وحى» در اينجا همان فرمان غريزه و انگيزه ها و الهام ناخودآگاهى است كه