صفحه ٢٦٠

(آيه 118)-
شأن نزول:

سه نفر از مسلمانان به نام «كعب بن مالك» و «مرارة بن ربيع» و «هلال بن اميه» از شركت در جنگ تبوك، و حركت همراه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سرباز زدند، ولى اين به خاطر آن نبود كه جزء دار و دسته منافقان باشند، بلكه به خاطر سستى و تنبلى بود، چيزى نگذشت كه پشيمان شدند.
هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از صحنه تبوك به مدينه بازگشت، خدمتش رسيدند و عذرخواهى كردند، اما پيامبر صلّى اللّه عليه و آله حتى يك جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نيز دستور داد كه احدى با آنها سخن نگويد.
آنها در يك محاصره عجيب اجتماعى قرار گرفتند، بطورى كه فضاى مدينه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد كه مجبور شدند براى نجات از اين خوارى و رسوايى بزرگ، شهر را ترك گويند و به كوههاى اطراف مدينه پناه ببرند.
سر انجام پس از پنجاه روز توبه و تضرع به پيشگاه خداوند، توبه آنان قبول شد و آيه در اين زمينه نازل گرديد.
تفسير:
زندان محاصره اجتماعى گنهكاران!
نه تنها آن گروه عظيم مسلمانان را كه در جهاد شركت كرده بودند، مورد رحمت خويش قرار داد «بلكه آن سه نفر را كه (از شركت در جهاد تخلف ورزيده بودند و) جنگجويان آنها را پشت سر گذاشتند و رفتند، نيز مشمول لطف خود قرار داد» (وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا).
اما اين لطف الهى به آسانى شامل حال آنها نشد، بلكه آن به هنگامى بود كه آن سه نفر در محاصره شديد اجتماعى قرار گرفتند، و مردم همگى با آنها قطع رابطه كردند، «آن چنان كه زمين با همه وسعتش بر آنها تنگ شد» (حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ).
و سينه آنها چنان از اندوه آكنده شد كه گويى «جايى در وجود خويش براى خود نمى يافتند» (وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ). تا آنجا كه خود آنها نيز از يكديگر قطع رابطه كردند.
و به اين ترتيب همه راهها به روى آنها بسته شد، «و يقين پيدا كردند كه پناهگاهى از خشم خدا جز از طريق بازگشت به سوى او نيست» (وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ