صفحه ١٨٦

ولى امروز آنچه بيشتر اهميت دارد، عمران و آبادى معنوى مساجد است.
و بايد مسجد، مركزى براى جوانان با ايمان گردد، نه اين كه تنها مركز بازنشستگان و از كار افتادگان شود.
مسجد بايد كانونى براى فعالترين قشرهاى اجتماع باشد، نه مركز افراد بيكار، و بى حال و خواب آلوده ها!
 (آيه 19)-
شأن نزول:

در مورد نزول اين آيه و سه آيه بعد نقل شده كه: «شيبه» و «عباس» هر كدام بر ديگرى افتخار مى كرد و در اين باره مشغول به سخن بودند كه على عليه السّلام از كنار آنها گذشت، و پرسيد: به چه چيز افتخار مى كنيد؟
 «عباس» گفت: امتيازى به من داده شده كه احدى ندارد، و آن مسأله آب دادن به حجّاج خانه خداست.
 «شبيه» گفت من تعمير كننده مسجد الحرام (و كليددار خانه كعبه) هستم.
على عليه السّلام فرمود: با اين كه از شما حيا مى كنم بايد بگويم كه با اين سن كم افتخارى دارم كه شما نداريد، آنها پرسيدند كدام افتخار؟! فرمود: من با شمشير جهاد كردم تا شما ايمان به خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آورديد.
 «عباس» خشمناك برخاست و دامن كشان به سراغ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد (و به عنوان شكايت) گفت: آيا نمى بينى على چگونه با من سخن مى گويد؟
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: على را صدا كنيد، هنگامى كه به خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد فرمود چرا اين گونه با عمويت (عباس) سخن گفتى؟
على عليه السّلام عرض كرد: اى رسول خدا! اگر من او را ناراحت ساختم با بيان حقيقتى بوده است، در برابر گفتار حق هر كس مى خواهد ناراحت شود، و هر كس مى خواهد خشنود! جبرئيل نازل شد و گفت: اى محمد! پروردگارت به تو سلام مى فرستد، و مى گويد؛ اين آيات را بر آنها بخوان؛ أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ ....
تفسير:
مقياس افتخار و فضيلت! همان گونه كه در شأن نزول خوانديم مطابق روايتى كه در بسيارى از معروفترين كتب اهل سنت نقل شده اين آيات