صفحه ٥٠٨

هنگام شرح «شجره خبيثه» با يك جمله كوتاه از آن مى گذرد.
اين يك نوع لطافت بيان است كه انسان در مورد ذكر «محبوب» به همه خصوصيات بپردازد اما هنگامى كه به ذكر «مبغوض» مى رسد با يك جمله كوبنده از آن بگذرد!
 (آيه 27)- از آنجا كه در آيات گذشته در دو مثال گويا، حال «ايمان» و «كفر» و «مؤمن» و «كافر» و بطور كلى «هر پاك» و «ناپاك» تجسم يافت، در اين آيه به نتيجه كار و سرنوشت نهايى آنها مى پردازد.
نخست مى گويد: «خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابت و پايداريشان ثابت قدم مى دارد؛ هم در اين جهان و هم در جهان ديگر» و برزخ كه امكان لغزش كم و بيش در آن وجود دارد (يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ).
چرا كه ايمان آنها يك ايمان سطحى و متزلزل و شخصيت آنها يك شخصيت كاذب و متلون نبوده است.
در اينجا در برابر مشكلات و وسوسه ها، در ايمان و پاكى ثابت مى مانند و دامانشان از ننگ آلودگيها مبرّا خواهد بود، و در آنجا در نعمتهاى بى پايان خدا جاودان خواهند ماند.
سپس به نقطه مقابل آنها پرداخته، مى گويد: «و خداوند ظالمان را گمراه مى سازد و خدا هر چه بخواهد انجام مى دهد» (وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ).
بارها گفته ايم هر جا سخنى از هدايت و ضلالت است و به خدا نسبت داده مى شود، گامهاى نخستين آن از ناحيه خود انسان برداشته شده است، كار خدا همان تأثيرى است كه در هر عمل آفريده، و نيز كار خدا اعطاء مواهب و نعمتها يا سلب نعمتهاست كه به مقتضاى شايستگى و عدم شايستگى افراد مقرر مى دارد.
 (آيه 28)- سر انجام كفران نعمتها: در اينجا روى سخن به پيامبر است و در حقيقت ترسيمى از يكى از موارد «شجره خبيثه» در آن به چشم مى خورد.