نمىفهميد»؟ (لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه ايمان اين گروه منافق در باره خدا آن قدر ضعيف بود كه او را همچون انسانهاى عادى مى پنداشتند و تصور مى كردند اگر حقيقتى را از مسلمانان كتمان كنند از خدا نيز مكتوم خواهد ماند!
(آيه 77)- در اين آيه با صراحت مىگويد: «آيا اينها نمىدانند كه خداوند از اسرار درون و برونشان آگاه است» (أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ).
(آيه 78 و 79)
شأن نزول:
جمعى از دانشمندان يهود اوصافى را كه براى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله در تورات آمده بود تغيير دادند و اين تغيير به خاطر حفظ موقعيّت خود و منافعى بود كه همه سال از ناحيه عوام به آنها مىرسيد.
هنگامى كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله مبعوث شد، و اوصاف او را با آنچه در تورات آمده بود مطابق ديدند ترسيدند كه در صورت روشن شدن اين واقعيّت منافع آنها در خطر قرار گيرد، لذا بجاى اوصاف واقعى مذكور در تورات، صفاتى بر ضدّ آن نوشتند.
عوام يهود كه تا آن زمان كم و بيش صفات واقعى او را شنيده بودند، از علماى خود مىپرسيدند: آيا اين همان پيامبر موعود نيست كه بشارت ظهور او را مىداديد؟
آنها آيات تحريف شده تورات را بر آنها مىخواندند تا به اين وسيله قانع شوند.
تفسير:
نقشه هاى يهود براى استثمار عوام! در تعقيب آيات گذشته پيرامون خلافكاريهاى يهود، در اينجا جمعيّت آنها را به دو گروه مشخص تقسيم مىكند، «عوام» و «دانشمندان حيله گر» مىگويد: «گروهى از آنها افرادى هستند كه از دانش بهرهاى ندارند، و از كتاب خدا جز يك مشت خيالات و آرزوها نمىدانند، و تنها به پندارهايشان دل بسته اند» (وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ).
(آيه 79)- دستهاى ديگر دانشمندان آنها بودند كه حقايق را به سود خود تحريف مىكردند چنانكه قرآن مىگويد: «واى بر آنها كه مطالب خود را به دست خود مى نويسند، و بعد مىگويند اينها از سوى خداست» (فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ).