صفحه ٥٦

بنظر مى رسد- سپس در دنبال اين سخن مى فرمايد: «امّا كسانى كه ايمان آورده اند مى دانند كه آن مطلب حقى است از سوى پروردگارشان» (فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ). آنها در پرتو ايمان و تقوا از لجاجت و عناد و كينه توزى با حق دورند. «ولى آنها كه كافرند مى گويند: خدا چه منظورى از اين مثال داشته كه مايه تفرقه و اختلاف شده، گروهى را به وسيله آن هدايت كرده، و گروهى را گمراه»؟! (وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً).
ولى خداوند به آنها پاسخ مى گويد كه «تنها فاسقان و گنهكارانى را كه دشمن حقند به وسيله آن گمراه مى سازد». (وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ). منظور از «الْفاسِقِينَ» كسانى هستند كه از راه و رسم عبوديت و بندگى پا بيرون نهاده اند زيرا «فسق» از نظر لغت به معنى خارج شدن هسته از درون خرما است سپس در اين معنى توسعه داده شده و به كسانى كه از جاده بندگى خداوند بيرون مى روند اطلاق شده است.

هدايت و اضلال الهى 
- هدايت و ضلالت در قرآن به معنى اجبار بر انتخاب راه درست يا غلط نيست، بلكه به شهادت آيات متعددى از خود قرآن «هدايت» به معنى فراهم آوردن وسائل سعادت و «اضلال» به معنى از بين بردن زمينه هاى مساعد است، بدون اينكه جنبه اجبارى به خود بگيرد.
 (آيه 27)- زيانكاران واقعى! از آنجا كه در آيه قبل، سخن از اضلال فاسقان بود در اين آيه با ذكر سه صفت فاسقان را معرفى مى كند: 1- «فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم ساختند مى شكنند» (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ). انسانها در واقع پيمانهاى مختلفى با خدا بسته اند، پيمان توحيد و خداشناسى، پيمان عدم تبعيت از شيطان و هواى نفس، فاسقان همه اين پيمانها را شكسته، و از خواسته هاى دل و شيطان پيروى مى كنند.

اين پيمان كجا و چگونه بسته شد؟
در واقع خداوند هر موهبتى به انسان ارزانى مى دارد، همراه آن عملا پيمانى با زبان آفرينش از او مى گيرد، به او چشم مى دهد، يعنى با اين چشم حقايق را ببين، گوش مى دهد يعنى صداى حق را بشنو ...