صفحه ٦٤

آن گوارا بخوريد»! (وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما).
 «ولى به اين درخت مخصوص نزديك نشويد كه از ظالمان خواهيد شد» (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ).
از آيات قرآن استفاده مى شود كه آدم براى زندگى در روى زمين، همين زمين معمولى آفريده شده بود، ولى در آغاز خداوند او را ساكن بهشت كه يكى از باغهاى سرسبز پر نعمت اين جهان بود ساخت.
شايد علت اين جريان آن بوده كه آدم با زندگى كردن روى زمين هيچ گونه آشنائى نداشت، و تحمل زحمتهاى آن بدون مقدمه براى او مشكل بود، و از چگونگى كردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات بيشترى پيدا كند او در اين محيط مى بايست تا حدى پخته شود و بداند زندگى روى زمين توأم با برنامه ها و تكاليف و مسئوليتها است كه انجام صحيح آنها باعث سعادت و تكامل و بقاى نعمت است، و سر باز زدن از آن سبب رنج و ناراحتى، آرى اين خود يك سلسله تعليمات لازم بود كه مى بايست فرا گيرد، و با داشتن اين آمادگى به روى زمين قدم بگذارد.
 (آيه 36)- در اينجا «آدم» خود را در برابر فرمان الهى در باره خوددارى از درخت ممنوع ديد، ولى شيطان اغواگر كه سوگند ياد كرده بود كه دست از گمراه كردن آدم و فرزندانش برندارد به وسوسه گرى مشغول شد، چنانكه قرآن مى گويد:
 «سر انجام شيطان آن دو را به لغزش واداشت و از آنچه در آن بودند (بهشت) بيرون كرد» (فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيهِ).
آرى از بهشتى كه كانون آرامش و آسايش و دور از درد و رنج بود بر اثر فريب شيطان اخراج شدند.
و چنانكه قرآن مى گويد: «ما به آنها دستور داديم كه به زمين فرود آئيد در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود» آدم و حوّا از يكسو و شيطان از سوى ديگر (وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ). منظور از هبوط و نزول آدم به زمين نزول مقامى است نه مكانى يعنى از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سرسبز پائين آمد.