صفحه ٧١

(آيه 47)- خيالهاى باطل يهود. در اين آيه بار ديگر خداوند روى سخن را به بنى اسرائيل كرده و نعمتهاى خدا را به آنها يادآور مى شود و مى گويد: «اى بنى اسرائيل نعمتهايى را كه به شما دادم به خاطر بياوريد» (يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ).
اين نعمتها دامنه گسترده اى دارد، از نعمت هدايت و ايمان گرفته تا رهايى از چنگال فرعونيان و بازيافتن عظمت و استقلال همه را شامل مى شود.
سپس از ميان اين نعمتها به نعمت فضيلت و برترى يافتن بر مردم زمان خود كه تركيبى از نعمتهاى مختلف است اشاره كرده، مى گويد: «من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم» (وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ).
 (آيه 48)- در اين آيه، قرآن خط بطلانى بر خيالهاى باطل يهود مى كشد، زيرا آنها معتقد بودند كه چون نياكان و اجدادشان پيامبران خدا بودند آنها را شفاعت خواهند كرد، و يا گمان مى كردند مى توان براى گناهان فديه و بدل تهيه نمود، همان گونه كه در اين جهان متوسل به رشوه مى شدند.
قرآن مى گويد: «از آن روز بترسيد كه هيچ كس از ديگرى دفاع نمى كند» (وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً).
 «و نه شفاعتى (بى اذن پروردگار) پذيرفته مى شود» (وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ).
 «و نه غرامت و بدلى قبول خواهد شد» (وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ).
 «و نه كسى براى يارى انسان به پا مى خيزد» (وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ).
خلاصه حاكم و قاضى آن صحنه كسى است كه جز عمل پاك را قبول نمى كند.
در حقيقت آيه فوق اشاره به اين است كه در اين دنيا چنين معمول است كه براى نجات مجرمان از مجازات از طرق مختلفى وارد مى شوند: گاه يك نفر جريمه ديگرى را پذيرا مى شود و آن را اداء مى كند. اگر اين معنى ممكن نشد متوسل به شفاعت مى گردد و اشخاصى را بر مى انگيزد كه از او شفاعت كنند. باز اگر اين هم نشد سعى مى كنند كه با پرداختن غرامت خود را آزاد سازند.