خلاصه و كلى در اين آيه و آيه بعد چنين مطرح مىكند: «به خاطر بياوريد هنگامى كه انسانى را كشتيد، سپس در باره قاتل آن به نزاع پرداختيد و خداوند (با دستورى كه در آيات بالا آمد) آنچه را مخفى داشته بوديد آشكار ساخت» (وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ).
(آيه 73)- «سپس گفتيم قسمتى از گاو را به مقتول بزنيد» تا زنده شود و قاتل خود را معرّفى كند (فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها).
«آرى! خدا اين گونه مردگان را زنده مىكند» (كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى).
«و اين گونه آيات خود را به شما نشان مىدهد تا تعقّل كنيد» (وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ).
(آيه 74)- در اين آيه به مسأله قساوت و سنگدلى بنى اسرائيل پرداخته مىگويد: «بعد از اين ماجراها و ديدن اين گونه آيات و معجزات و عدم تسليم در برابر آنها دلهاى شما سخت شد همچون سنگ يا سختتر» (ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً).
چرا كه «پارهاى از سنگها مىشكافد و از آن نهرها جارى مىشود» (وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ).
يا لا اقل «بعضى از آنها شكاف مىخورد و قطرات آب از آن تراوش مىنمايد» (وَ إِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ).
و گاه «پارهاى از آنها (از فراز كوه) از خوف خدا فرو مىافتد» (وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ).
اما دلهاى شما از اين سنگها نيز سختتر است، نه چشمه عواطف و علمى از آن مىجوشد و نه قطرات محبتى از آن تراوش مىكند، و نه هرگز از خوف خدا مىطپد.
و در آخرين جمله مىفرمايد: «خداوند از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست» (وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ).
و اين تهديدى است سر بسته براى اين جمعيّت بنى اسرائيل و تمام كسانى كه خط آنها را ادامه مىدهند.