صفحه ١٥٦

در موقع جنگ با دشمن، صبر و استقامت به خرج مى دهند، و در برابر اين حوادث زانو نمى زنند» (وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ).
و در پايان آيه به عنوان جمع بندى و تأكيد بر شش صفت عالى گذشته مى گويد: «آنها كسانى هستند كه راست مى گويند و آنان پرهيزكارانند» (أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ).
راستگويى آنها از اينجا روشن مى شود كه اعمال و رفتارشان از هر نظر با اعتقاد و ايمانشان هماهنگ است، و تقوا و پرهيزكاريشان از اينجا معلوم مى شود كه آنها هم وظيفه خود را در برابر «اللّه» و هم در برابر نيازمندان و محرومان و كل جامعه انسانى و هم در برابر خويشتن خويش انجام مى دهند.
جالب اين كه شش صفت برجسته فوق هم شامل اصول اعتقادى و اخلاقى و هم برنامه هاى عملى است.
آيه 178-
شأن نزول:

عادت عرب جاهلى بر اين بود كه اگر كسى از قبيله آنها كشته مى شد تصميم مى گرفتند تا آنجا كه قدرت دارند از قبيله قاتل بكشند، و اين فكر تا آنجا پيش رفته بود كه حاضر بودند بخاطر كشته شدن يك فرد تمام طايفه قاتل را نابود كنند اين آيه نازل شد و حكم عادلانه قصاص را بيان كرد.
اين حكم اسلامى، در واقع حد وسطى بود ميان دو حكم مختلف كه آن زمان وجود داشت بعضى قصاص را لازم مى دانستند و بعضى تنها ديه را لازم مى شمردند، اسلام قصاص را در صورت عدم رضايت اولياى مقتول، و ديه را به هنگام رضايت طرفين قرار داد.
تفسير:
قصاص مايه حيات شماست! از اين آيه به بعد يك سلسله از احكام اسلامى مطرح مى شود نخست از مسأله حفظ احترام خونها آغاز مى كند، و خط بطلان بر آداب و سنن جاهلى مى كشد، مؤمنان را مخاطب قرار داده چنين مى گويد:
 «اى كسانى كه ايمان آورده ايد حكم قصاص در مورد كشتگان بر شما نوشته شده است» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى ).
انتخاب واژه «قصاص» نشان مى دهد كه اولياء مقتول حق دارند نسبت به