صفحه ٦٧

(آيه 40)- ياد نعمتهاى خدا! از آنجا كه داستان نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان و خلافت آنها در زمين، سپس فراموش كردن پيمان الهى و گرفتار شدن آنها در چنگال رنج و بدبختى شباهت زيادى به داستان آدم دارد، خداوند در اين آيه روى سخن را به بنى اسرائيل كرده چنين مى گويد: «اى بنى اسرائيل! به خاطر بياوريد نعمتهاى مرا كه به شما بخشيدم، و به عهد من وفا كنيد تا من نيز به عهد شما وفا كنم، و تنها از من بترسيد» (يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ) «1».
در حقيقت اين سه دستور اساس تمام برنامه هاى الهى را تشكيل مى دهد.

چرا يهوديان را بنى اسرائيل مى گويند؟
 «اسرائيل» يكى از نامهاى يعقوب، پدر يوسف مى باشد، در علت نامگذارى يعقوب به اين نام مورخان غير مسلمان مطالبى گفته اند كه با خرافات آميخته است.
چنانكه «قاموس كتاب مقدّس» مى نويسد: «اسرائيل به معنى كسى است كه بر خدا مظفر گشت»! وى اضافه مى كند كه «اين كلمه لقب يعقوب بن اسحاق است كه در هنگام مصارعه (كشتى گرفتن) با فرشته خدا به آن ملقب گرديد»! ولى دانشمندان ما مانند مفسر معروف، «طبرسى» در «مجمع البيان» در اين باره چنين مى نويسد: «اسرائيل همان يعقوب فرزند اسحاق پسر ابراهيم (ع) است» ... او مى گويد، «اسر» به معنى (عبد) و «ئيل» به معنى (اللّه) است، و اين كلمه مجموعا معنى «عبد اللّه» را مى بخشد.
بديهى است داستان كشتى گرفتن اسرائيل با فرشته خداوند و يا با خود خداوند كه در تورات تحريف يافته كنونى ديده مى شود يك داستان ساختگى و كودكانه است كه از شأن يك كتاب آسمانى به كلى دور است و اين خود يكى از مدارك تحريف تورات كنونى است.
آيه 41-
شأن نزول:

از امام باقر عليه السّلام چنين نقل شده كه: «حيّى بن اخطب»