صفحه ١٨٦

«و بعضى از مردم چنين هستند كه گفتار او در زندگى دنيا مايه اعجاب تو مى شود (ولى در باطن چنين نيست) و خداوند بر آنچه در قلب او است گواه مى باشد، و او سرسخت ترين دشمنان است» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى  ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ).
 (آيه 205)- سپس مى افزايد: «نشانه دشمنى باطنى او اين است كه وقتى روى بر مى گرداند و از نزد تو خارج مى شود، كوشش مى كند كه در زمين، فساد به راه بيندازد، و زراعت و چهارپايان را نابود كند با اين كه مى داند خدا فساد را دوست ندارد» (وَ إِذا تَوَلَّى سَعى  فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ).
آرى! اگر اينها در اظهار دوستى و محبت به پيامبر اسلام و پيروان او صادق بودند هرگز دست به فساد و تخريب نمى زدند، ظاهر آنان دوستى خالصانه است، اما در باطن، بى رحم ترين، و سرسخت ترين دشمنانند.
 (آيه 206)- در اين آيه مى افزايد: هنگامى كه او را از اين عمل زشت نهى كنند «و به او گفته شود از خدا بترس (آتش لجاجت در درونش شعله ور مى گردد) و لجاج و تعصب، او را به گناه مى كشاند» (وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ).
او نه به اندرز ناصحان، گوش فرا مى دهد، و نه به هشدارهاى الهى بلكه پيوسته با غرور و نخوت مخصوص به خود، بر خلاف كاريهايش مى افزايد چنين كسى را جز آتش دوزخ رام نمى كند، و لذا در پايان آيه مى فرمايد: «آتش دوزخ براى آنها كافى است و چه بد جايگاهى است» (فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ).
آيه 207-
شأن نزول:

مفسر معروف اهل تسنن «ثعلبى» مى گويد: هنگامى كه پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله تصميم گرفت مهاجرت كند، و مشركان اطراف خانه او را براى حمله به او، محاصره كرده بودند دستور داد على عليه السّلام در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگى كه مخصوص به خود پيغمبر بود روى خود بكشد.
در اين هنگام خداوند به «جبرئيل» و «ميكائيل» وحى فرستاد كه من بين شما برادرى ايجاد كردم و عمر يكى از شما را طولانى تر قرار دادم كداميك از شما حاضر