صفحه ٦٤

حيوان زندگى آن ها را در اختيار گرفته است، ناخودآگاه نوع زندگى و ميل هايشان طورى است كه در كنترل عقل معنوى و روح قدسى قرار ندارد.
اگر از منظر عقل قدسى به آنچه امروز در جهان غرب زده مى گذرد بنگريم به خوبى مى پذيريم كه شهوترانى امروز دنيا به هيچ وجه طبيعى نيست، چون نمى تواند ماوراى شهوت و غضب، تصورى داشته باشد كه آن تصور، شهوت و غضب انسان ها را كنترل مى نمايد، تماماً صفات حيوانى در صحنه است كه اين چنين عنان گسيخته عمل مى كنند، چون روح مرگ انديشى عنان آن صفات را در اختيار ندارد و شعور حيوانى به جاى شعور انسانى در فعاليت است.
انسان هايى كه افق شخصيت شان را شهوت پر كرده است به هيچ وجه آينده نگر نيستند، حتى آينده ى دنيايى شان را هم نمى توانند درست تجزيه و تحليل كنند، عموماً گرفتار آينده نگرى هاى وَهمى هستند. يك خانم بدحجاب كه زيبايى هاى خود را به نامحرمان مى نماياند مى فهمد به طور طبيعى همسرش به او بدبين مى شود، ولى نمى تواند رابطه ى اين خود نمودن ها را به دعواى با همسر و طلاقى كه پيش مى آيد ربط دهد، به اين معنى كه نمى تواند آينده اى را كه با اين خودنمودن ها در پيش است به كار هاى امروزى خود وصل‏