صفحه ٦٣

مرگ خود را نيز بفهمد، به همين جهت سخن پيامبران را مى فهمد و شكى ندارد كه با مرگِ بدن، زنده تر خواهد بود و قرآن نيز بر روى اين مطلب تأكيد فراوانى دارد و مى فرمايد: دار آخرت سراسر حيات است، اى كاش مردم متوجه چنين امرى بودند «وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»؛ «1» اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست و زندگى حقيقى همانا در سراى آخرت است اى كاش مى‏دانستند.
اگر آدمى تنها موجود مرگ انديش است، حال اگر خود را نسبت به مرگ به فراموشى زد، ناخودآگاه در افقى از حيات قرار مى گيرد كه بُعد حيوانى اش بر روح و روان او غلبه مى كند و در انتخاب هايش تأثير اساسى مى گذارد به طورى كه ديگر در فهم بعضى از ابعاد روحانى به كلى ناتوان مى شود.
اگر در شخصيت افرادى كه مرگ را جزء زندگى خود نمى دانند كاوش نمائيم، هر چند قبول دارند كه روزى مى ميرند، ولى ميل و گرايش هايشان، گرايش هاى متعالى نيست و غرايزشان در كنترل روح انسانى آن ها نمى باشد، به اين معنى كه غضبشان، غضب حيوانى است، شهوتشان همچون شهوت‏