صفحه ٥٢

احساس كند چيزى از زندگى را از دست داده است. به ما فرموده اند ازدواج يك امر مستحب است مثل بسيارى از امور مستحب ديگر كه مى توان يكى را جاى ديگرى گذاشت، زندگى واقعى زندگى در عالمى است فوق زمان و مكان و آن در ابديت ما تحقق مى يابد كه اگر انسان توانست با آن درست برخورد كند حقيقتاً زندگى زيبايى را براى خود ايجاد كرده است. اگر درست به زندگى نگاه شود جايگاه مال و جاه و شغل و همسر و مدرك و امثال آن ها طورى پيدا مى شود كه هيچ كدام نمى تواند ملاك خوشبختى و يا بدبختى باشد.

جايگاه دنيا در آبادانى قيامت‏
آنچه در فضاى فرهنگ مدرنيته زندگى جوانان ما را تهديد مى كند و به نظر خودشان آينده شان را تيره و تار كرده است چيزى نيست جز جدّى گرفتن موضوعاتى كه مربوط به قسمت گذران زندگى است و هيچ كدام اصل و حقيقت زندگى را تشكيل نمى دهد و اين در حقيقت از بين بردن زندگى است. فرهنگى كه در كنار زندگى به مرگ نظر نداشته باشد ازدواج كردن جوانانش همان قدر مايه ى دردسر و انحراف است كه ازدواج نكردنشان. چون نسبت به آبادانى قيامت كوتاهى مى كنند و همه ى عمر خود را صرفِ درآمد بيشتر مال‏