صفحه ١١

هركس مرگ را مى چشد و مسلّم از آن مى گذرد و در نهايت با حياتى روبه رو مى شود كه ديگر مرگ ندارد كه در وصف آن فرمود: «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ»؛ «1» هر آينه براى كلّ نظام آخرت، حيات است.

رهايى از چنگال نفس امّاره‏
آنچه قابل توجه است اين كه انسان بتواند خود را مافوق زندگى دنيايى و مرگ تحليل كند. اگر بتواند ابدى بودن خود را درست تحليل كند و اگر معنى خود را در ابديت درست ارزيابى كند، آن وقت ديگر در چنگال نفس امّاره ى خود به بازى گرفته نمى شود كه افق زندگى او را در محدوده ى دنيا متوقف نمايد.
جناب صدرالمتألهين «رحمة الله عليه» نكته ى خوبى را به ما آموخته كه مى فرمايد: «النَّفسُ جِسْمَانِيَةُ الْحُدُوث وَ رُوحَانِيَةُ الْبَقَاء»؛ «2» يعنى نفس انسانى بستر حدوثش جسم است ولى بقائش روحانى است و براى ادامه ى وجود خود به جسم اوليه اش بستگى ندارد. به اين معنى كه نفسِ انسان از رحم مادرش‏