صفحه ٣٨

سخت كردن زندگى و مرگ‏
بدن وسيله اى براى استكمال روح است. حال اگر اين وسيله ديگر براى روح قابل استفاده نباشد، روح از آن منصرف مى شود. اين نوع انصرافِ روح از بدن به صورت «مرگ» ظاهر مى شود، حال به دو شكل روح از بدن منصرف مى شود و آن را ترك مى كند، يكى به اين صورت كه روح ديگر نياز به بدن نداشته باشد و در آن حدّ كه لازم بوده از بدن خود استفاده كرده باشد، مثل پيرمرد يا پيرزنى كه قلبش از كار مى افتد، حال اگر قلبش را تحريك كنيد و شوك دهيد، كليه اش يارى نمى كند و از كار مى افتد و اگر كليه را مدد كنيد، عضو ديگرى شروع به ناسازگارى مى كند، چون روح يا نفسِ او به صورت تكوينى مى خواهد از بدن منصرف شود و اين انصراف از يك عضوى شروع مى گردد. نوع ديگرِ انصرافِ نفس از بدن به علت مشكلى است كه براى بدن پيش مى آيد، مثل نقصانى كه در حوادث رانندگى و يا در حوادث غيرطبيعى ديگر براى بدن انسان پيش مى آيد، در اين حالت هم اگر بدن طورى خراب شد كه براى روح قابل استفاده نبود، روح از بدن منصرف مى شود.