صفحه ١٢

شروع مى شود ولى تا ابد مى ماند و هرگز نمى ميرد، بلكه مى بيند كه مى ميرد، همچنان كه در يك حادثه اى مى نگرد كه دستش كنده شد بدون آن كه خودش نابود شود، وقتى هم بدن او از او جدا مى شود مى بيند كه بدنش از او جدا شد و ديگر نمى تواند آن را تدبير كند. «1»
نكته ى بسيار دقيق و عميقى كه بنا است بر روى آن تأمل كنيم اين است كه خداوند مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاالْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ»؛ «2» اى يهوديانى كه گمان مى كنيد كه فقط شما اولياء الهى هستيد، اگر راست مى گوئيد تمنّاى مرگ كنيد. يعنى انسان براى ارزيابى صحيح خود بايد ببيند مرگ پذير است يا مرگ گريز. مى فرمايد: همه ى شما دينداران ادعا داريد كه مى خواهيد خدادوست باشيد و متوجه هستيد ارزش هر انسانى‏