صفحه ٦١

چشمشان نباشد و فرصت بيشترى براى زندگى داشته باشند و مرگ را بميرانند، ولى با اين كارها فضايى براى خود ساختند كه همچنان بايد به دنبال سلامتى بدوند و ديگر فرصتى براى زندگى پيدا نكردند. سلامتى كه وسيله اى براى زندگى بهتر بود، زندگى ها را مشغول خود كرد براى فرار از بيمارى و يافتن سلامتى؛ و سلامتى براى زندگى، تبديل شد به زندگى براى سلامتى.
اگر دقت بفرمائيد در فرهنگ غربى كه ما نيز گرفتار آن شديم، بسيارى از بيمارستان ها و درمان گا ه ها براى فرار از مرگ ساخته شده اند در حالى كه از مرگ نمى توان فرار كرد، ولى مى توان چنين فكر كرد كه داريم از دست مرگ فرار مى كنيم. انواع دستگاه ها را ساختند به اين اميد كه بلكه ديرتر بميرند و بيشتر زندگى كنند، حال تمام زندگى شان اين شده كه ديرتر بميرند. اسلحه هاى مخوف ساختند تا دشمنان خود را سركوب كنند و بيشتر بمانند، حال همان اسلحه ها بلاى جانشان شده و زندگى شان را تهديد مى كند و لذا به ساختن اسلحه هاى مخوف ترى روى آوردند و باز در چنگال اسلحه هاى مخوف تر تلاش مى كنند چگونه با اسلحه اى مخوف تر از قبل، از دست اسلحه هاى قبلى رها شوند.