صفحه ١٥٦

بخشى از آن مربوط به مسائل خانوادگى است و بخشى نظير طهارت و نجاست و نماز و روزه مربوط به مسائل و عبادت‌ها و اعمال فردى است امّا آن‌چه در رهبرى و هدايت نظام اسلامى تأثير مهم و مؤثّرى دارد آشنايى به احكام سياسى و اجتماعى اسلام است و ولىّ فقيه بايد در اين زمينه شناخت بالايى داشته و اعلم از ديگران باشد. ضمن اين‌كه اجتهاد در مسائل فرعى ديگر نيز لازم است. البته ساير بخش‌هاى اسلام نيز مهمّ‌اند و فقيه و فقاهت به معناى عامّ اين دو كلمه، شامل آنها نيز مى‌شود.

 ‌ پارادوكس عزل
گاهى معّمايى به اين صورت طرح مى‌شود كه اگر زمانى مجلس خبرگان رهبرى، رهبر را فاقد صلاحيت تشخيص داده و عزل كرد و هم زمان، رهبر و ولىّ فقيه هم تشخيص داد كه اين مجلس خبرگان صلاحيت خودش را از دست داده و آن را منحل نمود چه بايد كرد؟ آيا به حكم ولىّ فقيه ترتيب اثر داده و بر اساس لزوم اطاعت از وى مجلس خبرگان را منحل دانسته و حكم آن را در عزل رهبرى مردود بشماريم يا اين‌كه بر اساس حكم مجلس خبرگان رهبر را فاقد صلاحيت دانسته و حكم او را در انحلال مجلس خبرگان فاقد اعتبار و بى‌اثر بدانيم.
‌‌ در توضيح بيشتر اين سؤال بايد بگوييم از طرفى بر اساس قانون، يكى از وظايف و اختيارات مجلس خبرگان رهبرى، نظارت بر كار رهبر و عزل و بركنارى وى به هنگامى است كه تشخيص دهند برخى يا همه شرايط لازم براى رهبرى را از دست داده و مثلا خداى ناكرده مرتكب فسق و گناه كبيره شده و از مسيرعدالت و تقوا منحرف گشته، يا بر اثر بيمارى يا عامل ديگرى خلل در شعور و قواى فكرى او واقع شده و قدرت اجتهادش را از