صفحه ١١٤

ولايت فقيه و قانون اساسى
يكى از مسائلى كه معمولا در بحث ولايت مطلقه فقيه مطرح مى‌شود مسئله رابطه ولايت فقيه با قانون اساسى است كه در واقع به تبيين روشن‌تر قيد «مطلقه» در ولايت مطلقه فقيه مربوط مى شود و به همين دليل منطقاً بايد در همان قسمت قبلى كه بحث ولايت مطلقه را طرح كرديم ذكر مى‌شد امّا به لحاظ تأكيد خاصى كه بعضاً روى اين مسئله مى‌شود و احياناً افراد، بيشتر از اين ناحيه دچار شبهه مى‌شوند و برايشان جاى سؤال است لذا بهتر ديديم آن را بصورت جداگانه مطرح كنيم. سؤالى كه در اين رابطه طرح مى‌شود ممكن است با تعابير مختلفى بيان گردد ولى در واقع، روح و حقيقت همه اين تعابير يك چيز و يك سؤال بيشتر نيست. در اين‌جا براى نمونه به برخى از متداول‌ترين گونه‌هاى طرح اين پرسش اشاره مى‌كنيم:
* آيا ولايت فقيه در محدوده قانون اساسى عمل مى‌كند يا فراتر از آن هم مى‌رود؟
* آيا ولايت فقيه فوق قانون اساسى است؟
* آيا قانون اساسى حاكم بر ولايت فقيه است يا ولايت فقيه حاكم بر قانون اساسى است؟
* آيا ولى فقيه مى‌تواند از وظايف و اختياراتى كه در قانون اساسى براى او معين شده تخطّى نمايد؟
* آيا ولايت فقيه فوق قانون اساسى مدون است يا قانون اساسى فوق ولايت فقيه است؟
* آيا اختياراتى كه در قانون اساسى (عمدتاً در اصل 110) براى ولى فقيه بر شمرده شده احصايى است يا تمثيلى؟