براى نجات جان آن كودك لازم است كه بىاجازه وارد خانه مردم شويد كه اين كار از نظر فقهى غصب محسوب مىشود و حرام است. آيا در اينجا شما مىتوانيد بگوييد چون من اجازه ندارم وارد خانه مردم بشوم پس گر چه آن كودك هلاك شود من اقدامى نمىكنم؟ هيچ عاقلى شك نمىكند آنچه در اينجا حتماً بايد انجام داد نجات جان كودك است و حتى اگر صاحب خانه هم بود و صريحاً مىگفت راضى نيستم وارد خانه من شوى، در حالى كه خودش هم هيچ اقدامى براى نجات جان كودك نمىكرد، به حرف او اعتنايى نمىكرديم و سريعاً دست به كار نجات جان كودك مىشديم. در اين قضيه، دو مسئله پيش روى ما وجود دارد: يكى اينكه تصرف در ملك ديگران بدون اجازه و رضايت آنان، غصب و حرام است؛ و ديگر اينكه نجات جان مسلمان واجب است. و شرايط هم به گونهاى است كه ما نمىتوانيم به هر دو مسئله عمل كنيم. اينجاست كه بايد سبك و سنگين كنيم و ببينيم كدام مسئله مهمتر از ديگرى است و همان را رعايت كنيم و تكليف ديگر را كه اهميت كمترى دارد به ناچار ترك نماييم. در فقه، اصطلاحاً به اين كار، تقديم اهمّ بر مهم گفته مىشود كه در واقع ريشه عقلانى هم دارد نه اينكه فقط مربوط به شرع باشد. در مثال حج و نماز هم كه ذكر كرديم فقيه، حكم تعطيل موقّت حج يا تأخير نماز از اول وقت را بر اساس همين ملاك صادر مىكند نه بر اساس هوى و هوس و هر طور كه دلش بخواهد.
به هر حال با توضيحاتى كه داده شد اكنون واضح است كه معناى درست ولايت مطلقه فقيه چيست و اين مفهوم به هيچ وجه مستلزم استبداد و ديكتاتورى و امثال آنها نيست و آنچه در اين رابطه تبليغ مىشود غالباً تهمتها و دروغهايى است كه بر اين نظريه روا داشتهاند.
نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه
مفهوم ولايت مطلقه فقيه