حضرت سيدالشهداء علیه السلام متوجه چنين امري شدهاند، حال اين سؤال پيش ميآيد که اين کمک چه كمكي و آن مأموريت چه مأموريتي بوده است؟
گرفتاري و دلداري!
از اينکه کارها بهخوبي جلو ميرفته حضرت خوشحالاند و لذا حُميدبن مسلم ميگويد: «فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَكْثُوراً قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ أَرْبَطَ جَأْشاً وَ لَا أَمْضَى جَنَاناً مِنْهُ علیه السلام إِنْ كَانَتِ الرَّجَّالَةُ لَتَشُدُّ عَلَيْهِ فَيَشُدُّ عَلَيْهَا بِسَيْفِهِ فَتَنْكَشِفُ عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ انْكِشَافَ الْمِعْزَى إِذَا شَدَّ فِيهَا الذِّئْبُ»(5) به خدا مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد. چون پيادگان بر او حمله ميکردند او با شمشير بدانان حمله ميكرد و آنان از راست و چپش ميگريختند چنانچه گلهي گوسفند از برابر گرگى فرار كنند. ميگويد آن حضرت با آنهمه مصيبت «أَرْبَطَ جَأْشاً وَ لَا أَمْضَى جَنَاناً مِنْه علیه السلام » اينچنين دلدار و استوار در مقابل دشمن ميجنگيدند و اميدوارانه مبارزه ميکردند که انبوه سپاه دشمن ياراي مقابله با حضرت را نداشت.
اين نشان ميدهد حضرت در عين اينکه ميدانند زمان زيادي به شهادتشان نمانده متوجهاند برنامه درست جلو ميرود و توانستهاند به مدد الهي مديريت شهادت خود را به خوبي بهدست بگيرند و به نتيجهي مطلوب برسند.
راز شادي امام حسین علیه السلام در قتلگاه
راز شادي امام حسین علیه السلام در قتلگاه