امام در اين سخنراني حجت را بر آنها تمام کرد تا مرز مردمِ فريبخورده را با امويان جدا کند و در تاريخ بماند که جريان اموي که برنامهي اصلي مبارزه با امام حسین علیه السلام را در دست داشت يک جريان فريبکار است که به هيچ يک از ارزشهاي الهي پايبند نيست. حضرت در خطبهي دومي که صبح عاشورا ايراد کردند متذکر جريان ابوسفيان و امويان شدند و به کوفيان که به جنگ حضرت آمده بودند خطاب کردند «وَ أَنْتُمْ- ابْنَ حَرْبٍ وَ أَشْيَاعَهُ تَعْتَمِدُونَ وَ إِيَّانَا تُخَاذِلُونَ أَجَلْ»(41) و شما اينک به فرزندان ابوسفيان و پيروانش اعتماد نمودهايد و دست از ياري ما برداشتهايد. اين که حضرت ميفرمايند: آيا شما نشنيديد كه پيامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: من و برادرم سرور جوانان اهل بهشت هستيم. متذکر جرياني ميشوند که دارد ارزشهاي ديني را به ضد ارزش تبديل ميکند و سخن پيامبر خدا صلی الله علیه و آله را زير پا ميگذارد.
حضرت در حدّي تأکيد بر اُمويبودن لشکر عمرسعد دارند که وقتي به خيمهگاه حضرت حمله ميکنند آنها را با عنوان «يا شيعةَ ابيسفيان»(42) خطاب ميکنند.
شکست بنبست
آنچه ماوراء روز عاشورا از طريق کربلا واقع شد آن بود که حضرت سيدالشهداء علیه السلام روحِ زمانه را که جريان نفاق اموي با غفلت خلفاء عوض
راز شادي امام حسین علیه السلام در قتلگاه
راز شادي امام حسین علیه السلام در قتلگاه