صفحه ٤٥

خدا صلی الله علیه و آله مي‌فرمايد: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّين‏»؛(37) چون خداوند خيري را براي بنده‌اي اراده کند او را علاقمند به تعمق در دين مي‌کند. چون سعادت اصلي انسان با آشنائي و معرفت هر چه بيشتر به دين، تأمين مي‌شود.
  وقتي روحيه‌ي مطرح‌شده در سقيفه را به کمک توجه‌دادنِ حضرت زینب علیها السلام و حضرت رضا علیه السلام شناختيم،(38) مي‌توانيم موقعيّت تاريخي حضرت اباعبدالله علیه السلام‌ را درست درك كنيم و تحليل صحيحي از نهضت آن حضرت داشته باشيم.
 
  وقتي امور فرعيِ زندگي عمده شود
  اباعبدالله علیه السلام‌ فكر و فرهنگ دنياپرستي را رسوا كردند. وقتي پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله عده‌اي به اسم دين بر رأس جامعه قرار گرفتند ولي از اسلام صرفاً اداره‌ي امور دنيايي‌شان را مي‌فهميدند، در نهايت کار به حاکميت يزيدِ ميمون‌بازِ غرب‌زده مي‌کشد و اباعبدالله علیه السلام‌ را به عنوان کسي که بر اميرالمؤمنين جهان اسلام - يعني يزيد- خروج کرده به قتل مي‌رسانند و شهر را چراغاني مي‌کنند، چون در بينشي که سقيفه به آن دامن زد، يزيد خودي قلمداد مي‌شود و پسر پيامبر صلی الله علیه و آله خارجي و غير خودي قلمداد مي‌گردد.