صفحه ١١٢

ياد كرد و بر پيغمبر خدا صلی الله علیه و آله  و فرشتگانش و ساير پيمبران درود فرستاد. از هيچ سخنورى پيش از او و نه پس از آن حضرت سخنى بليغ تر و رساتر از سخنان او شنيده نشد. سپس فرمود: اما بعد، پس نَسَب و نژاد مرا بسنجيد و ببينيد من كيستم سپس به‌خود آئيد و خويش را سرزنش كنيد و بنگريد آيا كشتن من و دريدن پرده‌ي حرمتم براى شما سزاوار است؟ آيا من پسر دختر پيغمبر شما و فرزند وصى او نيستم، آن كس كه پسر عموى رسول خدا و اولين كسي بود كه رسول خدا  صلی الله علیه و آله  را در آنچه از جانب پروردگارش آورده بود تصديق كرد؟ آيا حمزه‌ي سيد الشهداء عموى من نيست؟ آيا جعفربن ابى‌طالب كه با دو بال در بهشت پرواز مي‌كند عموى من نيست؟ آيا به شما نرسيده آنچه رسول خدا  صلی الله علیه و آله  در باره‌ي من و برادرم فرمود: كه اين دو سرور جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر تصديق سخن مرا بكنيد حق همانست، به‌ خدا از روزى كه دانسته ام خدا دروغگو را دشمن دارد دروغ نگفته ام و اگر مرا به دروغ نسبت دهيد پس همانا در ميان شما كسانى هستند كه اگر از آنان بپرسيد شما را به آنچه من گفتم آگاهى دهند، بپرسيد از جابربن‌عبدالله انصارى، و ابا سعيد خُدرى، و سهل بن سعد ساعدى، و زيد بن ارقم، و انس بن مالك(40) تا به شما آگاهى دهند كه اين گفتار را از پيغمبر  صلی الله علیه و آله  در باره‌ي من و برادرم شنيده اند، آيا اين گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله جلوگيرى از ريختن خون من نمي‌كند؟