توافقى بر سر خود اين دو مفهوم صورت گيرد و مشخّص كنيم منظور ما از دين و سياست چيست.
«سياست» در اصطلاح عرفى، امرى مذموم قلمداد مىشود و داراى بار منفى است و توأم با حيلهگرى و حقّه بازى و نيرنگ و فريب است. امّا بايد توجه داشته باشيم كه مراد ما از سياست در اينجا چنين سياستى نيست بلكه به تعبيرى ساده منظور ما از سياست، «آيين كشوردارى» است. و به تعبير دقيقتر، سياست در اين بحث به معناى «روش اداره امور جامعه بصورتى است كه مصالح جامعه ـ اعم از مادّى و معنوى ـ را در نظر داشته باشد.» بنابراين، سياست به تنظيم و اداره امور اجتماعى مربوط مىشود.
امّا منظور ما از دين (اسلام) مجموعه احكام، عقايد و ارزشهايى است كه توسّط خداوند براى هدايت بشر و تأمين سعادت دنياو آخرت بشر تعيين گرديده و بوسيله پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) به مردم ابلاغ وبراى آنان تبيين گرديده و يا به حكم قطعى عقل كشف شده است.
با روشن شدن مفهوم «دين» و مفهوم «سياست» اگر ما بخواهيم بدانيم كه آيا اسلام شامل امور سياسى نيز هست يا اينكه متعرّض مسائل سياسى و اجتماعى نشده است بهترين راه، مراجعه به خود اسلام است و همان گونه كه ما حتى اگر مسيحى هم نباشيم امّا بخواهيم نظر مسيحيت را راجع به موضوعى بدانيم روش منطقى و صحيح آن مراجعه به انجيل است، در اينجا هم براى مشخّص شدن جايگاه سياست در اسلام بايد به متن قرآن و معارف و احكام دين مراجعه كنيم تا ببينيم آيا اسلام راجع به سياست و تنظيم امور اجتماعى هم سخنى دارد يا فقط مشتمل بر مسائل فردى است. اگر كسى بگويد اسلام آن نيست كه قرآن مىگويد؛ كه پيامبر
نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه
رابطه دين با سياست