صفحه ٥٠

 ميل‌ها و هوس‌هايشان را بتوانند کنترل کنند، قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ»؛(43) كسانى كه به‌خاطر فراموش‌كردن روز حساب، از راه خدا گمراه شوند عذاب شديدى دارند. حالا آن آقاي به اصطلاح کارشناس بگويد از قيامت براي کودکان و جوانان سخن نگوئيد. اين به همان معني است که فرهنگ سقيفه را جايگزين فرهنگ غدير بکنيم و انتهاي کار بسيار دردناک خواهد بود. حرفي را كه آن به‌اصطلاح کارشناس در حال حاضر مي‌زند ما نمي‌دانيم ده سال ديگر چه نتيجه‌اي مي دهد. وقتي نتيجه‌ي ده سال ديگرِ آن پيشنهاد معلوم نيست آيا مي‌توان عمر خود را بر روي آن حرف‌ها گذارد؟ بايد از اين گونه افراد پرسيد ما بايد حرف امثال شما را در اين امور که مربوط به آينده اساسي زندگي است بپذيريم يا حرف صاحب هستي را؟ آيا بنده مي‌توانم در مسائل اصلي زندگي حرف‌هاي تجربه نشده‌ي فلان متخصّصِ روانشناس را بپذيرم يا حرف خدا را؟ مگر احاطه انسان‌ها آنقدر هست که به همه‌ي ابعاد انسان‌ها اشراف داشته باشند تا بتوان بر اساس نظر آن‌‌ها زندگي را شکل داد؟
  خليفه‌ي اول چون بر کرسي خلافت نشست گفت: «در اتخاذ تصميمات، پيامبر از وَحي كمك مي‌گرفت، حالا كه پيامبر رحلت كرد و وَحي منقطع شد ما ناگزيريم به اجتهاد خودمان عمل كنيم.»(44) ابتدا معلوم نبود منظور خليفه از اين که مي‌گويد: «من به اجتهاد خود عمل مي‌کنم»