صفحه ١١٨

 خداوند دوست ندارد بدى ‏هاى مردم علنى شود، نیز حرام بودن غیبت استفاده مى‏ شود.
 2- در غیبت باید انگیزه عیب‏جویى باشد، ولى اگر عیب مردم را براى اصلاح دیگران گفتیم، مانعى ندارد هر چند شخص راضى نباشد. مثلاً اگر خصوصیّات بیمار را به پزشك بگوییم گرچه بیمار راضى نباشد، اشكالى ندارد.
 3- در غیبت باید شخص معیّن باشد، اگر گفتیم: بعضى چنین و چنانند و مردم مصداق آن بعض را ندانند مانعى ندارد.
 4- گاهى عنوان غیبت در كار نیست، ولى گفته ‏ها به عنوان توهین، تحقیر، اشاعه فحشا مى ‏باشد كه حرام است.

» آیه 13

 «یَأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى‏ وَجَعَلْنَكُمْ شُعُوباً وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» (13)
 اى مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‏ ها و قبیله ‏ها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید، همانا گرامى‏ ترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست، البتّه خدا داناى خبیر است.

 نكته‏ ها:
 بعضى این آیه را مربوط به آیات قبل دانسته و گفته‏ اند: چون مسخره و غیبت كردن برخاسته از روحیّه خودبرتربینى و تحقیر دیگران است، این آیه مى‏ فرماید: