صفحه ١٤

  زندگي را چگونه شروع کنيم؟
  اگر با دقت به آخرِ عمرِ آدم‌هاي عادي نگاه کنيد؛ مي‌بينيد دائم مي‌گويند اگر فلان کار را انجام داده بوديم بهتر بود و به همين ترتيب، نصف دوم عمر خود را با پشيماني به سر مي‌برند و معلوم است که بعد از مرگ همان حالت پشيماني آن‌ها ادامه‌ مي‌يابد و پشيماني آخر عمر را با خود در برزخ و قيامت مي‌برند. أميرالمؤمنين‏(علیه السلام) مي‌فرمايند: «مَنْ آثَرَ الدُّنْيا عَلى الآخِرَةِ وَ اخْتارَها عَلَيْهِ عَظُمَتْ حَسْرَتُهُ غَداً»(3) هرکس دنيا را بر آخرت ترجيح داد فرداي قيامت حسرت او زياد خواهد بود. اگر دقت بفرمایيد هرکس بيشتر به دنيا نزديک شده در آخر عمر بيشتر با پشيماني و ناکامي روبه‌رو مي‌شود، نمونه‌هاي سال‌هاي اخير، مثل رضاخان و محمد رضاشاه و صدام و قذافي و حسني مبارک جلوی چشم ما است، همه در آخر عمر با پشيماني و ناکامي روبه‌رو شدند. بايد از خود بپرسيم چرا اين‌گونه است؟! رمز اين مطلب کجاست؟! آيا به اين علت نيست که نيمه‌ي اول عمر خود را درست شکل ندادند و از سنت‌هاي جاري در هستي غافل بودند و فکر کردند هر طور خواستند مي‌توانند در دنيا زندگي کنند؟
  ما هر عملي را که با عقل محاسبه‌گر دنيايي خود انجام دهيم، همواره در درستي و نادرستي آن دچار شک و ترديد هستيم، حتي آن‌گاه که از نظر عقلِ جزیيِ خود عملي را صحيح مي‌دانيم در درون احساس نا امني مي‌کنيم که ممکن است عمل صحيح چيز ديگري باشد زيرا در درون خود مي‌دانيم عقل ما قادر به فهم آينده نيست. آينده و تدبير آن