جلب رضايت ديگران
حتماً دقت کردهايد که زندگي بعضي از افراد، به اين شکل است که ميخواهند با پُزدادن، قدرت خود را به نمايش بگذارند. بعضيها تلاش ميکنند چيزي را بخرند که مردم نگويند بدبختاند؛ اينها ملاک خوشبختي و بدبختيشان را داشتن دنياي بيشتر ميدانند و اين که در نظر بقيه خوشبخت باشند، در نظر اين افراد دنياداري جاي دين داري را گرفته و رضايت و تأييد مردم جاي رضايت و تأييد الهي را پر کرده در همين راستا است که گاهي آنچنان در زندگي گرفتار همديگر ميشويم که ديگر مزهي ارتباط با خدا را نميچشيم و با چنين حجابي از خداوند دور ميشويم و نهايتاً جز پريشاني احوال به چيزي نميرسيم.
به ظاهر به خدا اظهار ميداريم ما آمدهايم با تو ارتباط برقرار کنيم ولي براي زندگي به اندازهاي حساب باز کردهايم که نميتوانيم قلب خود را براي ارتباط با خدا آزاد کنيم. شيطان ما را مشغول گذشتهاي ميکند که رفت و نگران آيندهاي ميکند که نيامده، تا حالِ ارتباط با خدا را از ما بگيرد؛ در نماز مشغول گذشته يا آينده ميشويم و از حضوري که در مقابل خدا بايد داشته باشيم محروم ميشويم. يادمان ميآيد که چرا آن زمين را قبلاً نخريديم که اکنون گران شود يا به فکر آن هستيم که چه زميني بخريم که بعداً گران شود، و از اين طريق ارتباطمان را با خدايي که حيّ و حاضر است از دست ميدهيم. با چنين روحيهاي که امروز نگران فرداييم و فردا نگران پس فردا، آيا ميتوان گفت چه موقع نگران نيستيم؟