كنيم، مشغوليات دنيايي باعث ميشود ما از نيازهاي فطري خود غافل شويم.
از آنجايي که جان ما در مشغوليات زندگي دنيايي از مطلوب حقيقياش غافل ميشود و نيازهاي حقيقياش را فراموش ميکند، خداوند از طريق رسولانِ خود ما را متوجّه اين مسئلهي مهم ميكند و ميفرمايد: «دين»، غذايِ فطرت و جان شما است و اگر فطرت الهي در زندگي مورد غفلت قرار نگيرد، دقيقاً انسان دينخواه و ديندار خواهد بود.
پس اوّلاً؛ طبق عقايدي که داريد خدا جهان را آفريده و بر اساس دلايل توحيدي متوجهايد كه چون خداوند عليم و حکيم است نظام عالم را به کاملترين شکل خلق کرده است. ثانياً؛ بر اساس مطالبي که در بحث نبوت بيان شده خداوند دين حقّي را براي بشر ارسال فرموده كه شديداً نياز بشر است. ثالثاً؛ فطرت انسان، سرشتي است الهي و بر اساس توحيد و رجوع به خداوند شکل داده شده است. اين نكتهي اخير را، هم خودِ انسان به طور وجدانی ميتواند متوجه شود و هم انساني كه به حقّانيت قرآن پي برده است از تذکرات قرآن متوجه ميشود که قرآن تماماً غذاي جان ما است و يادآور اموري است که جان ما با آنها به آرامشِ لازم ميرسد.
سه واقعيت با يک حقيقت
حال يك مثلث را در نظر بگيريد كه داراي سه زاويه است؛ يكي زاويهي «تشريع» و يا شريعت و دين الهي و ديگري زاويهي «اَحسنبودن خلقت دنيا» و يكي هم زاويهي «فطرت انساني»؛ اگر ملاحظه كنيد ميبينيد