علامهطباطبائي و آيتاللهبروجردي«رحمةاللهعليهما» هم فلسفه ميدانستند و هم تفسير و هم فقه. منتها آيتاللهبروجردي«رحمةاللهعليه» احساس وظيفه كردند قسمت فقهي دين را بهعهده بگيرند و آيتالله طباطبائي«رحمةاللهعليه» قسمت فلسفي و تفسيري آن را. يا در مورد امام خميني«رحمةاللهعليه» ملاحظه ميكنيد كه هم فقيهاند و هم فيلسوف و هم عارف و هم سياستمدار اسلامي؛ منتها با آنهمه وسعت، در مقايسه با ساير علوم اسلامي به فقه بيشتر اهمیت میدهند و میفرمایند:« بايد حوزهها وقت وافرشان را صرف فقه و اصول و فلسفه و مباحثه كنند زيرا فقه در رأس دروس است.»(13) و یا میفرمایند: «اين فقها بودند كه اسلام را به ما شناساندند و فقه اسلام را تدريس كردند.»(14)
معني اختلاف فقها
سؤال: با توجه به اين که مبناي فکري همهي فقها، قرآن و روايات ائمه(علیهم السلام) است چرا خودشان با همديگر اختلاف دارند؟
جواب: اختلاف فقها مثل اختلاف دو دانشمند در علمی خاص است. اختلافهاي علمي غير از اختلافهاي سليقهاي است. اختلاف علمي در يك موضوع بين دو دانشمند؛ نظر کردن به يک موضوع است از زاويههاي متفاوت و يا اينکه يکي به آن موضوع دقيق مينگرد و ديگري به همان موضوع دقيقتر مينگرد و به همين جهت نتيجهي كار اين دو